اجازه دادن به انگلیسی

اجازه دادن به انگلیسی را از این سایت دریافت کنید.

اجازه دادن به انگلیسی

معنی اجازه دادن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید

اجازه دادن

leave allow accredit authorize empower let ok permit sanction suffer warrant entitle to give بستن تبلیغات

مترادف ها

allow (فعل)

پذیرفتن، پسندیدن، اعطاء کردن، اجازه دادن، رخصت دادن، تصویب کردن، روا دانستن، ترخیص کردن

authorize (فعل)

اختیار دادن، اجازه دادن، تصویب کردن، ترخیص کردن

authorise (فعل)

اختیار دادن، اجازه دادن، ترخیص کردن

let (فعل)

رها کردن، اجازه دادن، گذاشتن، درنگ کردن، ول کردن، اجاره دادن، اجاره رفتن

permit (فعل)

اجازه دادن، ترخیص کردن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن

give clearance (فعل)

اجازه دادن

پیشنهاد کاربران

ترتیب: قدیمیجدیدرای موافقرای مخالف

٠٢:٠٣ - ١٣٩٧/٠١/٠٥ اذن دادن

55 | 2

١٣:٤٩ - ١٣٩٨/٠٨/١١

این واژه و همچنین اذن دادن عربی و تازی هست و بهترین جایگزینها برایش در فارسی واژه دستوری دادن و هلیدن و هشتن پروانه دادن میباشد

18 | 1

٢٣:٢٥ - ١٣٩٩/٠٨/٣٠ راه دادن

12 | 1

٠٠:٠١ - ١٣٩٩/٠٩/٢٣ اختیار دادن

14 | 1

١٧:٠٥ - ١٤٠٠/٠١/٠٧ گوشی

14 | 1

٢٠:١٣ - ١٤٠٠/٠٣/١٢ بار دادن

21 | 1

٢٠:٢٦ - ١٤٠٠/٠٣/١٢ روا داشتن

12 | 1

١٤:٤٩ - ١٤٠٠/٠٥/٠٢ مجوز دادن

7 | 1

١٦:١٤ - ١٤٠٠/٠٥/٠٣ جایز شمردن

7 | 1

١٧:٤٢ - ١٤٠٠/١٢/٢٧

در پارسی میانه �هیشًتَن� کی گفتند.

12 | 1

٠٠:٢٢ - ١٤٠١/٠١/٠٨

اختیار دادن، مجوز دادن

5 | 1

٠٠:٢٤ - ١٤٠١/٠١/٠٨

اختیار دادن، مجوز دادن.

5 | 1

٠٣:٢٤ - ١٤٠١/٠١/١٠

مجازبودن اختیار دادن مختار بودن

2 | 1

٠٣:٤٥ - ١٤٠١/٠١/١١ پارسی، زبان فارسی

2 | 1

١٩:١١ - ١٤٠١/٠١/١٥

راه دادن ( در برخی باره ها )

نمونه:

�آنتونی بلند کن�، وزیر برونمرزی �یانکی� ها گفته است که �واشنگتن� برای کمک به اوکراین به از میان برداشتن راهبست ( تحریم ) ها برای پایان دادن به جنگ راه می دهد ( اجازه می دهد ) .

برگرفته از پیش نویس یادداشتی در دست کار

2 | 1

١٣:٢٣ - ١٤٠١/٠١/٢١

کرج مشکین دشت خیابان شهید مرادی خیابان گلریزان کوچه پایزان پلاک 9 طبقیه همکف

0 | 1

٠٢:٠٤ - ١٤٠١/٠١/٢٢

اختیار دادن و یا راه دادن

5 | 1

١٢:٥٣ - ١٤٠١/٠٧/١١

give somebody/something the green light

0 | 0

٠١:٥٨ - ١٤٠١/١٢/١٢ حق دادن

0 | 0

مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما

+ افزودن عکس و لینک

منبع مطلب : abadis.ir

معادل اجازه دادن به انگلیسی

[فعل]

اجازه دادن

( ا-ج-ا-ز-ه- -د-ا-د-ن )

1 to permit to allow , to let

به کسی اجازه داشتن چیزی یا انجام کاری را دادن

to permit /pərˈmɪt/ /ˈpɜːmɪt/

to allow /əˈlɑʊ/ /əˈlaʊ/

to let /let/ /let/

منبع مطلب : dic.b-amooz.com