به شاخه شاخه شدن میگویند در جدول

به شاخه شاخه شدن میگویند در جدول را از این سایت دریافت کنید.

شاخه شاخه شدن

معنی شاخه شاخه شدن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید

شاخه شاخه شدن

فارسی به انگلیسی

fork, ramify, to branch out, to ramify

مترادف ها

branch (فعل)

منشعب شدن، شاخه دراوردن، شاخه شاخه شدن، گل و بوته انداختن، مشتق شدن، جوانه زدن، براهجدیدی رفتن

ramify (فعل)

منشعب شدن، شاخه شاخه شدن، منشعب کردن، شاخه دادن، شاخه بستن

لغت نامه دهخدا

شاخه شاخه شدن. [خ َ / خ ِ خ َ / خ ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) تشعب. انشعاب.

فرهنگ فارسی

تشعب انشعاب

دانشنامه آزاد فارسی

شاخه شاخه شدن (braiding)

تقسیم رودخانه به چندین کانال فرعی، به سبب نهشت رسوبات به صورتِ جزایر کوچکی در مسیر کانال اصلی. کانال های شاخه شاخه بیشتر در جریان های برفابی شکل می گیرند.

wikijoo: شاخه_شاخه_شدن

فارسی به عربی

فرع

پیشنهاد کاربران

انشعاب

مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما

+ افزودن عکس و لینک

منبع : abadis.ir

شاخه

شاخه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

شاخه در گیاهان به بخش چوبی گیاه گفته می‌شود که با تنه اصلی گیاه پیوند دارد اما جزئی از آن به‌شمار نمی‌آید.

در مورد درخت‌ها به شاخه اصلی، شاخ درخت نیز می‌گویند و به شاخه‌ها لدذرری فرعی تَرکه می‌گویند که در قدیم به ترکه‌ها، اَزْگ یا اَزَغ نیز گفته می‌شد.[۱]

به سر هر شاخه از درخت یا نوک بلندترین شاخ درخت نیز سرشاخه می‌گویند. در حالی که در گیاهان گوناگون، شاخه‌هایی تقریباً افقی، عمودی یا اریب دارند، شاخه‌های درخت‌ها معمولاً بیشتر اریب و رو به بالا می‌رویند.

به شاخه‌ای که بر سر آن گلی روییده باشد یک «شاخه گل» گفته می‌شود که در این مورد واژه شاخه اصطلاحاً به عنوان یک رابط شماری برای گل‌ها نیز به‌کار می‌رود.

منابع[ویرایش]

↑ نگا. دهخدا: ازگ و ازغ. ریشه واژه‌های ازگ و ازغ فارسی به ریشه هندواروپایی ‎*ōzgh-‏ (در معنی جوانه) برمی‌گردد.ریشه‌شناسی هندواروپایی بایگانی‌شده در ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۹ توسط Wayback Machine، بازدید: دسامبر ۲۰۱۰.

ویکی‌پدیای انگلیسی. دهخدا.

جستارهای وابسته[ویرایش]

شاخه زیتون

رده‌ها: ریخت‌شناسی گیاهرابط‌های شماری

منبع : fa.wikipedia.org