تحقیق راجب خوارزمی
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
تحقیق راجب خوارزمی را از این سایت دریافت کنید.
محمد بن موسی خوارزمی
محمد بن موسی خوارزمی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
«خوارزمی» به اینجا تغییرمسیر دارد. برای دیگر کاربردها خوارزمی (ابهامزدایی) را ببینید.
ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی
نگارهای از محمد بن موسی خوارزمی
زادهٔ قبل از ۱۸۰ خورشیدی(۱۸۵ قمری)، ۷۸۰ میلادی
خوارزم، ایران بزرگ
درگذشت پس از ۲۲۷خورشیدی(۲۳۳ قمری)، ۸۵۰ میلادی
آرامگاه بغداد
محل زندگی خراسان و بغداد
دیگر نامها الخوارزمی، القطربلّی.[]
پیشه فیلسوف و منجم و ریاضیدان و جغرافیدان و مورخ
سالهای فعالیت اواخر سدهٔ دوم و اوایل سدهٔ سوم قمری
عنوان خوارزمی دوره عباسیان دین اسلام
ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی[۱] (۷۸۰–۸۵۰ م) ریاضیدان، ستارهشناس، جغرافیدان،[۲] فیلسوف و مورخ و همهچیزدان ایرانی[۳][۴][۵] که بیشتر عمر خود را در بغداد[۴][۶] بعنوان یکی از اعضای دارالحکمه گذراند.[۱][۷] شهرت وی در ریاضیات، بهویژه جبر است.[۸] جرج سارتن، در کتاب نیمه اول سده ۹ میلادی را «عصر خوارزمی» مینامد.[۲][۹]ترجمه کتاب توسط رابرت چستر در ۱۱۴۵ میلادی انجام شد و تا قرن ۱۶ میلادی کتاب درسی دانشگاههای اروپا بود.[۱۰][۱۱][۱۲]
کتاب چندین بار به لاتین ترجمه و باعث شد دستگاه عددی اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی هندی-عربی تغییر یابد.[۱۳] خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بحث آن پرداخت. وی یک جدول نجومی و جداول دقیقتر سینوس و کسینوس را تهیه کرد و اولین جدول تانژانت زوایا را تهیه کرد.
زندگی[ویرایش]
ابن ندیم و قفطی اصالت او را از خوارزم میدانند. لقب وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال (خوارزم) مرکزی و بخشی از جمهوری ازبکستان کنونی است.[۷]
از شرح زندگانی وی کمتر آگاهیهای قابل اعتمادی یافت میشود و عمده مطالعات براساس زندگی علمی وی و بیشتر توجه به آثار او بدون در نظر گرفتن شخص مؤلف معطوف بودهاست. تولد وی را از حدود ۱۶۴ هجری قمری تا ۱۸۴ هجری قمری – به اختلاف – ذکر کردهاند و مرگ وی به سال ۲۳۲ هجری قمری قابل اعتمادتر است. همانطور که از نام وی بر میآید، باید در شهر خوارزم به دنیا آمده باشد، اما به گفته طبری که در پسوند نام محمدبن موسی الخوارزمی عنوان را نیز افزوده، بعید نیست در جایی میان دجله و فرات زاده شده باشد و به واسطه پدران و اجداد خویش به خوارزم منتسب است.
دین[ویرایش]
طبری به وی لقب «المجوسی» میدهد که نسبت او را به زرتشتی میرساند.[۱] با این حال از اسلام آوردن وی هم یقین حاصل شده چرا که در مقدمه کتاب جبرش از خویش تصویر مردی معتقد و متعصب به دین اسلام را معرفی میکند. وی در رساله خود آوردهاست:[۷]
« خدایی که محمد را روزگاری به پیامبری فرستاد که پیوند مردم با پیامبران گسسته شد و حق ناشناخته ماند…؛ پیامبری که با آمدنش کوردلان بینا شدند و گمراهان از هلاکت رهایی یافتند…؛ خدا بر محمد و خاندانش درود فرستد »
از این کلام بر میآید که وی هنگام تألیف این کتاب مسلمان[۶][۷] بودهاست.
شرایط دوران خوارزمی[ویرایش]
الگو:نظرسنجی برای حذف
پس از روی کار آمدن عباسیان، ایرانیان که در پیروزی عباسیان نقش اصلی را داشتند[۱۴] برای نخستین بار مناصب مهم را در دستگاه خلافت به دست گرفتند. توجه خاص ایرانیان به ریاضیات، نجوم، پزشکی، فلسفه و دیگر شاخههای علوم عقلی موجب شد که خلفای عباسی نیز تحت نفوذ وزیران و کارگزاران ایرانی خود، اندک اندک به حمایت از دانشمندان علاقهمند گردند.
سفّاح نخستین خلیفهٔ عباسی (۱۳۲ تا ۱۳۶ ه.ق) توجهی به علوم نداشت و فعالیتهای علمی و بنای شهر بغداد از زمان منصور شروع و با تأسیس دارالحکمه وارد مرحله جدیدی شد.
منصور به نجوم، طب و کیمیا علاقه داشت و بدون مشورت با ستارهشناسان به کاری دست نمیزد. بدین گونه بود که ابوسهل نوبخت اخترشناس ایرانی و ماشاءالله اثری به همراه وزیر منصور ّشهر بغداد را طراحی کردند. هارون موقعی به خلافت نشست که نهضت ترجمه در اوج بود و مسلمانان با آثار یونانیان و هندیان آشنا شده بودند و مترجمان بسیاری را در دارالحکمه مأمور ترجمه کتب کرده بودند.[۷][۱۵]
در زمان هارون برمکیان به قدرت دست یافتند و از امکانات خود برای ترجمهٔ آثار علمی از زبانهای پهلوی یا فارسی میانه یونانی و سریانی (زبان کهن مردم سوریه) بهره بردند. کوششهای برمکیان موجب شد مسلمانان گامهای بلندی را در زمینهٔ علوم مختلف بردارند. اما افزایش روز به روز شهرت و قدرت برمکیان، نگرانی هارون و دیگر بزرگان خاندان عباسی را برانگیخت و در نتیجه هارون در اواخر دورهٔ خلافت خود (سال ۱۸۷ قمری) برخی افراد این خاندان را کشت و بقیه را زندانی کرد. ۶ سال بعد هارون درگذشت و فرزندش امین به خلافت رسید. دوران کوتاه خلافت امین نیز سراسر به جنگ و خونریزی گذشت. نابودی برمکیان، مرگ هارون و ناآرامیهای دورهٔ خلافت توقفی کوتاه در روند پیشرفت علمی مسلمین ایجاد کرد. اما در سال ۱۹۸ قمری، با به خلافت رسیدن مأمون که در محیطی ایرانی رشد کرده بود و فرهنگ ایرانی تأثیر بسیاری بر او گذارده بود، توجه به پژِوهشهای علمی به مراتب بیشتر از روزگار هارون شد. روند ترجمه میراث ایرانی، یونانی، هندی و بینالنهرینی که در زمان هارون پیش گرفته شده بود در زمان مأمون سرعت بیشتری گرفت. دارالحکمه از یک کتابخانه به یک مرکزی برای ترجمه آثار علمی و محلی برای تحقیق و پژوهش تبدیل شده بود.[۱۶][۱۷]
دستاوردهای خوارزمی[ویرایش]
گویند قبل از اینکه خوارزمی در مستقر شود او را به هند فرستادند تا حساب هندی را بیاموزد. وی پس از بازگشت دو اثر «حساب الهند» و دیگری «الجبر و المقابله» را نگاشت. وی نتایجی را که یونانیان و هندیان به دست آورده بودند را تلفیق و سبب انتقال مجموعهای از معلومات جبری و حسابی شد که در ریاضیات قرون وسطی تأثیر عمیقی گذاشت.[۱۸]
گویند مأمون بخشهای مربوط به هند را بدو واگذار کرده بود که این نشان از آشنایی وی به علوم و سرزمینهای هند دارد.[۱۹] وی همچنین مسئول تهیه اطلسی از نقشههای آسمان و زمین بود. شاید وی از جمله کسانی بوده که در اندازهگیری طول نصف النهار کره زمین در دشت سنجار شرکت داشتهاست.[۷]
واثق خلیفه از قراری که ابن خردادبه حکایت میکند تحت تأثیر ذوق کنجکاوی، خوارزمی منجم را با عدهای به بیزانس فرستاد تا دربارهٔ محل غاری که میگویند اصحاب کهف در آنجا مدفون شدهاند تحقیق کند.[۲۰]
زندگینامه محمد بن موسی خوارزمی
محمد بن موسی خوارزمی بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی زندگی نامه محمد بن موسی خوارزمی, زندگی محمد بن موسی خوارزمی, آشنایی با محمد بن موسی خوارزمی, زندگینامه محمد بن موسی خوارزمی, بیوگرافی محمد خوارزمی, زندگینامه محمد خوارزمی, آشنایی با زندگی محمد خوارزمی, تمبر محمد بن موسی خوارزمی, آرامگاه محمد خوارزمی,شرایط دوران خوارزمی,دوران خوارزمی,تندیس خوارزمی,فعالیت های محمد خوارزمی,دستاوردهای محمد خوارزمی,جبر خوارزمی,آشنایی با جبر خوارزمی,محمد خوارزمی
زندگینامه محمد بن موسی خوارزمی
مجموعه: زندگینامه شعرا و دانشمندان
نگاره ای از محمد بن موسی خوارزمی
زاد روز قبل از ۱۸۵ قمری خوارزم
درگذشت پس از ۲۳۳ قمری، ۸۵۰ میلادی
آرامگاه بغداد محل زندگی خراسان
نام های دیگر الخوارزمی
پیشه فیلسوف و منجم و ریاضیدان و جغرافیدان و مورخ
سال های فعالیت اواخر سدهٔ دوم و اوایل سدهٔ سوم قمری
لقب شیخالرئیس دوره عباسیان دین اسلام
محمد بن موسی خوارزمی (زاده حدود سال ۷۸۰ میلادی و درگذشته ۸۵۰ میلادی) ریاضیدان، ستارهشناس، فیلسوف، جغرافیدان و مورخ شهیر ایرانی در دوره عباسیان است. وی در حدود سال ۷۸۰ میلادی (قبل از ۱۸۵ قمری) در خوارزم زاده شد. ابن ندیم و قفطی اصالت او را از خوارزم میدانند. لقب وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال مرکزی و بخشی از جمهوری ازبکستان کنونی است. شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات، به ویژه در رشته جبر، انجام داده بهطوریکه هیچیک از ریاضیدانان سده های میانه مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته اند و وی را «پدر جبر» نامیده اند. جرج سارتن، مورخ مشهور علم، در طبقهبندی سده ای کتاب خود مقدمهای بر تاریخ علم سده نهم میلادی را «عصر خوارزمی» مینامد.
خوارزمی ریاضیدان بنام قرون وسطی است که حاصل تحقیقات و تألیفات او هنوز مورد استفاده میباشد و کتاب جبر و مقابله او را بسیاری از مترجمان مشهور قرون وسطی ترجمه کردهاند. بیشترین چیرهدستی وی در حل معادلههای خطی و درجه دوم بودهاست. کتاب Algoritmi de numero Indorum که ترجمه کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی هندی-عربی تغییر یابد؛ چیزی که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است. واژه جبر را اروپائیان بطور کلی از کتاب خوارزمی و اصطلاح امروزی الگوریتم (Algorithmus) از نام خوارزمی گرفته شدهاست. به هنگام خلافت مأمون، وی عضو دارالحکمه که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مأمون بود، گردید. خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت.
زندگی خوارزمیاگرچه خوارزمی صاحب آثار متعدد و فراوان در زمینههای گوناگون علمی است، ولی با این وجود از شرح زندگانی وی کمتر آگاهیهای قابل اعتمادی یافت میشود و عمده مطالعات براساس زندگی علمی وی و بیشتر توجه به آثار او بدون در نظر گرفتن شخص مؤلف معطوف بوده است.
تولد وی را از حدود ۱۶۴ هجری قمری تا ۱۸۴ هجری قمری – به اختلاف – ذکر کردهاند و مرگ وی به سال ۲۳۲ هجری قمری قابل اعتمادتر است. همانطور که از نام وی بر میآید، باید در شهر خوارزم به دنیا آمده باشد، اما به گفته طبری که در پسوند نام محمدبن موسی الخوارزمی عنوان قُطرُ بُلّی را نیز افزوده، بعید نیست در جایی میان دجله و فرات زاده شده باشد و به واسطه پدران و اجداد خویش به خوارزم منتسب است.
همچنین طبری به وی لقب «المجوسی» میدهد که نسبت او را به مغان زرتشتی میرساند و گمان میرود پدران او و حتی خودش، باید تا مدتی بر این دین و آیین بوده باشند. با این حال از اسلام آوردن خوارزمی هم یقین حاصل شده چرا که در مقدمه کتاب جبرش از خویش تصویر مردی معتقد و متعصب به دین اسلام را معرفی میکند. وی در رساله جبر و المقابله خود آورده است:
« خدایی که محمد (ص) را روزگاری به پیامبری فرستاد که پیوند مردم با پیامبران گسسته شد و حق ناشناخته ماند…؛ پیامبری که با آمدنش کوردلان بینا شدند و گمراهان از هلاکت رهایی یافتند…؛ خدا بر محمد و خاندانش درود فرستد »
از این کلام بر می آید که وی هنگام تألیف این کتاب مسلمان بودهاست. بنابه نظر طبری وی سخت پایبند به مذهب تسنن بوده و در ایام خلافت مأمون نیز عضو دارالحکمه بغداد بودهاست. به نظر می رسد خوارزمی از خانواده های ماوراءالنهری و خراسانی بوده باشد که هنگام بنای شهر بغداد به دست منصور خلیفه عباسی در آنجا رحل اقامت افکنده و به نواحی قطربل و شاید به روستای دیرالمجوس (وطن علی بن عباس مجوسی، طبیب قرن چهارم هجری) منسوب شده است که علاوه بر نسب خوارزمی، قطربلی و مجوسی هم خوانده می شود.
تندیس خوارزمی در روبرو دانشکده ریاضی دانشگاه امیرکبیر
شرایط دوران خوارزمیپس از سقوط امویان در ۱۳۲ هجری قمری و روی کار آمدن عباسیان، ایرانیان که در پیروزی عباسیان نقش اصلی را داشتند برای نخستین بار مناصب مهم و حساسی را در دستگاه خلافت به دست گرفتند. توجه خاص ایرانیان به ریاضیات، نجوم، پزشکی، فلسفه و دیگر شاخههای علوم عقلی موجب شد که خلفای عباسی نیز تحت نفوذ وزیران و کارگزاران ایرانی خود، اندک اندک به حمایت از دانشمندان علاقهمند گردند. چند سالی پیش از زاده شدن خوارزمی، و در سال ۱۶۰ قمری، هارون الرشید، خلیفه مقتدر عباسی به خلافت رسید.
در زمان هارون خاندان ایرانی برمکیان، که سابقهای کهن در پرداختن به علوم و حمایت از دانشمندان داشتند، به قدرت و اعتباری کمنظیر دست یافتند. برمکیان از همهٔ امکانات خود برای ترجمهٔ آثار علمی از زبانهای پهلوی یا همان فارسی میانه (زبانی که پیش از فارسی دَری دست کم تا سدهٔ دوم هجری در ایران رواج داشت)، یونانی و سریانی (زبان کهن مردم سوریه) و پیشبرد پژوهشهای علمی و فلسفی بهره بردند.
کوشش های برمکیان موجب شد مسلمانان گام های بلندی را در زمینهٔ علوم مختلف بردارند. اما افزایش روز به روز شهرت و قدرت برمکیان، نگرانی هارون و دیگر بزرگان خاندان عباسی را برانگیخت و در نتیجه هارون در اواخر دورهٔ خلافت خود (سال ۱۸۷ قمری) برخی افراد این خاندان را کشت و بقیه را زندانی کرد.
۶ سال بعد هارون درگذشت و فرزندش امین به خلافت رسید. دوران کوتاه خلافت امین نیز سراسر به جنگ و خونریزی گذشت. نابودی برمکیان، مرگ هارون و ناآرامیهای دورهٔ خلافت توقفی کوتاه در روند پیشرفت علمی مسلمین ایجاد کرد. اما در سال ۱۹۸ قمری، با به خلافت رسیدن مأمون که در محیطی ایرانی رشد کرده بود و فرهنگ ایرانی تأثیر بسیاری بر او گذارده بود، توجه به پژِوهشهای علمی به مراتب بیش از روزگار هارون شد.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟