حمله زندیه به قاجار
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
حمله زندیه به قاجار را از این سایت دریافت کنید.
لطفعلیخان زند
لطفعلیخان زند
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها لطفعلیخان زند (ابهامزدایی) را ببینید.
لطفعلیخان زند
نگارهای از لطفعلیخان زند
سلطنت ۱۲۰۳ – ۱۲۰۹ ه.ق/
۱۷۸۹ – ۱۷۹۴ م.
تاجگذاری ۱۲۰۳ ه.ق/۱۷۸۹ م.
پیشین صیدمرادخان زند
جانشین آقامحمدخان قاجار
صدراعظم حاج ابراهیم کلانتر
درگذشته ۱۲۰۹ ه.ق/۱۷۹۴ م.
تهران، ایران
آرامگاه امامزاده زید، تهران
همسر(ان) فرزند(ان) دودمان زندیه پدر جعفرخان زند
دین و مذهب اسلام، شیعه دوازدهامامی
لطفعلیخان زند (۱۱۸۳ ه.ق – ۱۲۰۹ ه.ق) یا لطفعلیشاه زند[الف] نهمین و آخرین فرمانروای زند بود که میان سالهای ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ ه.ق به مدت شش سال در ایران حکومت کرد. او فرزند جعفرخان زند، نوه صادقخان زند و نوه برادری کریمخان زند، بنیانگذار سلسله زندیان، بود. بیشتر دوران حکومت لطفعلیخان در نبرد با رقیب نیرومندش آقامحمدخان قاجار سپری شد و در نهایت پس از شکست در برابر او، اسیر و سپس کشته شد.لطفعلیخان زند از کودکی در سوارکاری و فنون جنگی مهارت بسیاری داشت. پیش از به سلطنت رسیدن و در نخستین سفر جنگی مهمش، حاکم لار را مجدداً مطیع سلسله زندیه کرد. در همین زمان بود که صیدمرادخان زند، پدرش را به قتل رساند و سر به شورش برداشت. لطفعلیخان که تنها ۲۰ سال داشت شورشیان را با کمک حاج ابراهیم کلانتر با موفقیت سرکوب کرد و وارد شیراز شد. اندکی پس از ورود او به پایتخت، شهر توسط قاجاریان محاصره شد اما مدافعان آنها را مجبور به عقبنشینی کردند. پس پایان محاصره شیراز، لطفعلیخان زند با هدف مطیع کردن حاکم کرمان به سمت آن شهر لشکر کشید اما در این سفر به هدف خود نرسید. غیبت او در پایتخت در جریان حمله به کرمان فضا را برای توطئه توسط ابراهیم کلانتر مهیا کرد. در سال ۱۲۰۶ ه.ق لطفعلیخان برخلاف پیشنهاد مشاورانش به اصفهان حمله برد اما در راه با توطئه برادر حاج ابراهیم که از سرداران سپاه بود، بسیاری از سربازانش او را ترک کرده و تنها گذاشتند. او تلاش کرد تا به شیراز بازگردد اما حاج ابراهیم به او اجازه ورود به شهر را نداد. او تلاش کرد تا از بوشهر کمک بخواهد اما والی شهر از کمک به او سر باز زد. لطفعلیخان مجبور شد تا با نیروهای اندک باقی مانده خود مانع پیشروی قاجارها به سمت شیراز گردد اما به موفقیت دست پیدا نکرد. حاج ابراهیم کلانتر شهر را به آقامحمدخان قاجار تسلیم کرد و او نیز در اول ذیحجه ۱۲۰۷ ه.ق وارد مرکز حکومت زندیه شد.
لطفعلیخان رو به کرمان نهاد و در آن شهر پناه گرفت. چهار ماه در کرمان ماند تا اینکه در جریان محاصره شهر توسط آقامحمدخان، مورد خیانت واقع گردید و مجبور شد تا به سوی بم فرار کند اما حاکم شهر او را دستگیر کرده و به قاجارها تحویل داد. آقامحمدخان هم دستور داد تا او را کور و شکنجه کنند. سپس لطفعلیخان را به تهران فرستاد و در ربیعالثانی ۱۲۰۹ ه.ق وی را اعدام کرد. او را در حرم امامزاده زید به خاک سپردند. آقامحمدخان دو سال بعد رسماً خودش را پادشاه ایران اعلام کرد و با وجود تلاش ناموفق محمدخان زند، پسر زکیخان، برای بازپسگیری قدرت از قاجاریان، سلسله زندیه به پایان رسید. قاجارها پس از فتح شیراز خانواده لطفعلیخان را به اسیری بردند و آنان را در استرآباد محبوس کردند. آقامحمدخان پسر او را اخته کرد و دخترانش را به عقد خدمتکاران خود درآورد. او همچنین پس از دستگیری لطفعلیخان، نزدیکان و طرفداران خان زند را شکنجه کرد و بسیاری را کشت.
لطفعلیخان زند به دلیل ویژگیهای همهپسندی مانند دلاوری و سازشناپذیری به فرهنگ عامه ایران راه پیدا کرد و سرگذشت او به سوژه شاعران و نویسندگان تبدیل شد. در میان حاکمان زند که پس از مرگ کریمخان به قدرت رسیدند، تنها از او است که دلاوری و کارآمدی یاد میشود. سر هارفورد جونز سیاستمدار انگلیسی که او را از نزدیک میشناخت، از لطفعلیخان زند به عنوان «آخرین پادشاه دلاور ایرانی» یاد میکند.
زمینه تاریخی[ویرایش]
کریمخان زند در ۷۰ سالگی بیمار شد و به سال ۱۱۹۳ هـ.ق. درگذشت؛ با مرگ او، میراثش به سرعت از هم پاشید. هنوز او را به خاک نسپرده بودند که نزاع میان بازماندگانش بر سر حکومت بر قلمروهای زندیه آغاز شد. زکیخان، برادر مادری کریمخان، با علیمرادخان، خواهرزاده خود، متحد شد و محمدعلیخان زند، پسر کریمخان، را بر تخت نشاند. آنها پسران شیخعلیخان و همراهانش را که طرفدار ابوالفتحخان زند، دیگر پسر وکیل بودند، را در ارگ به دام انداختند و قتلعام کردند. صادقخان زند نیز از بصره بازگشت تا دعوی جانشینی کند اما زکیخان طرفداران او را تهدید کرد که در صورت کمک به صادقخان، خانوادههایشان که در شیراز ساکن هستند را خواهد کشت؛ نتیجتاً صادقخان تنها ماند و به بم گریخت.[۲]
تنها یک روز از مرگ کریمخان گذشته بود که آغامحمدخان قاجار با همراهی خدیجه بیگم، عمهاش که از اعضای حرمسرای کریمخان بود، از شیراز گریخت و خود را به مازندران رساند. زکیخان برای بازگرداندن او، علیمرادخان را به تعقیبش فرستاد اما او به اصفهان که رسید، طغیان کرد. زکیخان زند برای اینکه اصفهان را پس بگیرد، به آن سو لشکر کشید اما در روستای ایزدخواست لشکریان خودش او را به قتل رساندند. در همین زمان، صادقخان به شیراز بازگشت و آنجا را تصرف کرد. علیمرادخان زند به سمت او لشکر کشید و شیراز را محاصره کرد و در صفر ۱۱۹۵ وارد شهر شد؛ او صادقخان و همه پسرانش، به جز جعفرخان زند را قتلعام کرد.[۳]
همزمان با نبردهای داخلی بین اعضای سلسله زندیه، آغامحمدخان در شمال ایران قدرت خود را مستحکم کرد و بر نواحی چون مازندران و گیلان سلطه پیدا کرده بود و حتی سعی کرده بود تهران را از دامنه قدرت زندیان خارج کند. علیمرادخان که از قدرتگیری او بیمناک بود، در سال ۱۱۹۸ ه.ق راهی شمال شد اما در زمان غیبتش در اصفهان، جعفرخان زند بر آن شهر استیلا یافت و اعلام حکومت کرد. علیمرادخان خواست که به اصفهان بازگردد تا او را سرکوب کند، اما در راه به سال ۱۱۹۹ هـ.ق. در مورچهخورت درگذشت. در تابستان همان سال، آغامحمدخان به اصفهان تاخت و جعفرخان را از آن شهر بیرون راند و خان زند نیز به شیراز عقبنشینی کرد.[۴]
تولد و خانواده[ویرایش]
کریم خان زند ؛ پادشاهی بیرحم با نام نیک!
کریم خان زند در سطح فردی نسبت به دیگر حکمای ایران عاقلتر بود، اما ضعفهایی نیز داشت. در سطح اجتماعی اصلاحات کریم خان دامنهدار نبود و دوره کوتاه حکومت وی تنها
حتما بخوانید
عبدالله مهتدی؛ رهبر حزب کومله و اپوزیسیون کُرد
قیمت روز خودروهای داخلی ۲۷ اسفند ۱۴۰۱
قیمت ارز، دلار، یورو، طلا و سکه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱
رقم قرارداد امیر قلعهنویی با تیم ملی لو رفت؟
تاریخ » برگزیده کد خبر: ۲۴۷۴۶۰
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۳ - ۲۷ دی ۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۱۲۷ نظر
کریم خان زند ؛ پادشاهی بیرحم با نام نیک!
کریم خان زند در سطح فردی نسبت به دیگر حکمای ایران عاقلتر بود، اما ضعفهایی نیز داشت. در سطح اجتماعی اصلاحات کریم خان دامنهدار نبود و دوره کوتاه حکومت وی تنها یک دوره آرامش موقتی محسوب میشد. رویداد۲۴ در گزارش چهرههای خود زندگی این پادشاه که به عدالت شهرت داشته را بررسی کرده تا نشان دهد این نام نیک تا چه انداز با واقعیت منطبق است.
«کریم خان شاه بزرگی نبود، دربارش شکوه و جلالی نداشت و موفق به فتوحات بزرگی نشد. اما باید قبول کرد که وی به نحوی بسیار عالی حکومت میکرد.» سر جان ملکم
کریم خان زند از معدود پادشاهان خوشنام ایران است. اغلب حکما و زمامداران تاریخ ایران افرادی خونریز، بیرحم بودهاند که به محض رسیدن به حکومت قتل عام و سلاخی را از اطرافیان خود آغاز میکردند و به مردم عادی سرایت میدادند. حرمسراهای بزرگ و پرجمعیت و جلادهای بیرحم و ثروتاندوزی جنونآمیز از خصایل همیشگی حاکمان شرقی بوده است. حتی فاتحان بزرگی، چون نادرشاه افشار با وجود فتوحات بسیار و دفاع از مرزهای کشور اقدامی برای منافع مردمی و همگانی انجام ندادند و تمام عمر را به فتح و خونریزی گذراندند. اما معروف است که کریم خان چنین نبود و زندگی سادهای داشت و در سیاست خارجی همواره خواستار صلح بود. طبعی آرام داشت و به فکر بینوایان و تهیدستان بود.
بررسی زندگی و نتایج اقدامات کریم خان زند نشان میدهد که برای ترقی و پیشرفت مملکت تنها حس نیت و شخصی و فضایل اخلاقی کافی نیست. کریم خان مانند بسیاری از حکام ایرانی میخواست مردم در آسایش و صلح باشند و کشور پیشرفت کند.
برای رهایی از اوضاع نیاز به انقلابی بنیادین در مناسبات ساختاری بود و تغییر یک حاکم به تنهایی نمیتوانست رهاییبخش باشد و مهمتر اینکه مشکلات ساختاری و عقبماندگی و انحطاط بنیادینی که از قرون قبلی دامنگیر ایران شده بود به وی اجازه تحقق رویاهایش را نمیداد.
هرچند شهرت کریم خان زند به رواداری و حسن اخلاق او بوده اما بررسی دقیقتر در زندگی او نشان میدهد آنچنان که روایت شده نیکوکار و صالح نبود. همانطور که در متن پیش رو خواهید دید جنایات بسیاری از وی سر زده و پادشاهیاش مانند اغلب قدرتهای پیشامدرن بر رودی از خون بنا شده است.
علت اصلی بازنمایی نیک چهره کریم خان در تاریخ ایران این است که او نخستین حاکم ایرانی پس از حمله اعراب بود. پیگولوسکایا ایرانشناس بزرگ روس مینویسد: «کریم خان زند پس از سقوط آل بویه، نخستین حاکم ایرانی بود که در سرتاسر ایران حکومت میکرد. در میان سقوط آل بویه و ظهور کریم خان، حاکمان یا سلاطین ترک بودند یا مغول.»
بدون شک این تبار ایرانی در بازنمایی مثبت از وجهه کریم خان تاثیر داشته است. قسمت مهمتر دلیل حسن شهرت او نیز به علت کمتر ظالم بودن کریم خان نسبت به اسلاف و اخلافش بوده است.
بیشتر بخوانید: نادر شاه افشار؛ ماجراجوی نظامی منطقه که اسطوره ناسیونالیسم ایرانی شد
به گزارش رویداد۲۴ کریم خان زند در اوضاع آشوب و هرج و مرج به قدرت رسید و دوره سلطنت او پایانی موقتی بر این هرج و مرجها و استقرار آرامشی نسبی بود. نادرشاه افشار، رضاقلی تنها جانشین خود را کور کرده بود و ساختارهای سیاسی بسیار شکننده و بی نظم بودند و در نتیجه این دو مشکل هر کس در منطقهای اعلام حکومت کرد و دولت مرکزی عملا وجود نداشت.
احمدخان ابدالی که از سرداران نامدار نادر بود به هرات رفت و کشمیر و و پنجاب را نیز تصرف کرد و از ایران جدا شد و در واقع پایههای کشور امروزی افغانستان را گذاشت. خاندان قاجار در شمال کشور، گرگان و استر آباد نفوذ داشتند و در جنوب کشور خاندان زند.
خوانینی که خواستار ادامه سلسله افشاریه بودند، علیقلی خان برادرزاده نادرشاه را شاه ایران اعلام کردند و علیقلی خان به محض رسیدن به قدرت دستور قتل تمام فرزندان و نوههای نادرشاه را صادر کرد. وی برای اینکه تمایز خود از نادر را نشان بدهد، نام عادلشاه بر خود گذاشت، اما یک سال بعد به دست برادرش سرنگون شد.
خراسان نیز به دست شاهرخ نوه نابینای نادرشاه اداره میشد و در گیلان هدایت الله خان که فئودالی نیرومند و بیرحم بود حکومت میکرد. علی مردان خان رئیس ایل بختیاری نیز در غرب تلاش میکرد به حکومت برسد.
اصالت کریم خان زند
طایفه زند در اطراف ملایر سکونت داشتند و به زبان لری سخن میگفتند. زندیها در زمان نادر بارها با ترکان جنگیده بودند و در سپاهیان نادر نیز سربازان بسیاری داشتند. اما نادر شاه بسیاری از اعضای طایفه را کشته بود و مابقی آنها را به ابیورد تبعید کرده بود. مرگ نادر فرصتی مناسبی برای او و طایفهاش بود تا خود را رها سازند و به تبعید پایان دهند.
کریم خان فرزند ایناق خان رئیس طایفه زند بود و در سالهای حکومت افشاریان در تبعید به سر میبرد. او را بین طایفه زندیه، توشمال نام داده بودند که به معنی بزرگتر و کدخدا است. کریم خان را دلیر و قوی جثه توصیف کردهاند و طایفه زند او را به خردمندی و فرزانگی میشناختند. تمام این صفات باعث شد زندیه او را به عنوان رئیس طایفه خود انتخاب کنند.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟