ذوالفقار مغربی
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
ذوالفقار مغربی را از این سایت دریافت کنید.
امام حسین شهید به حساب نمیآید زیرا با یزید بیعت نکرده بود و باید کشته میشد
اهل سنت به خصوص وهابیت قیام بر علیه حاکم امت حتی مانند یزید فاسق ,قاتل, زناکار, ناکح با محارم ,میمون باز و مشروب خور را جایز نمی دانند و از این طریق شهادت...
جدیدترین مطالب کلیپهای تصویری فایلهای صوتی تصاویر و عکس
امام حسین شهید به حساب نمیآید زیرا با یزید بیعت نکرده بود و باید کشته میشد - جواب ذوالفقار مغربی به این ناصبی نجس
میپسندم اشتراکگذاری دریافت 575
Tags: عزاداری امام حسین علیه السلام, اهل سنت, حرم امام حسین علیه السلام, امام حسین (علیه السلام), شبهات وهابیت, پاسخ به شبهات, توسل به امام حسین, اهل تسنن, امام حسین علیه السلام, امام حسین, مصیبت حسینی, ذوالفقار, گریه کردن, وهابیت, عثمان, گریه, پرسش و پاسخ, یزید, شهید, کتب اهل تسنن, علمای اهل تسنن, ناصبی ها, عثمان بن عفان, مصیبت, یاد امام حسین, یزید از دیدگاه وهابیت, بیعت, سنت, عالم اهل تسنن, حساب, علیه السلام, فرقه وهابیت, کشته, ناصبی, عثمانی, جواب, مغربی, نجس
اهل سنت به خصوص وهابیت قیام بر علیه حاکم امت حتی مانند یزید فاسق ,قاتل, زناکار, ناکح با محارم ,میمون باز و مشروب خور را جایز نمی دانند و از این طریق شهادت امام حسین علیه السلام را رد میکنند و میگویند ایشان باید کشته میشده چون بر خلیفه ی وقت خروج کرده است حتی نحوه شهادت ایشان را عادی جلوه میدهند و زیر سوال میبرند.ذوالفقار مغربی بسیار کوتاه و شیوا جواب میدهد اما جوابی که باید اضافه شود این است که اصلا چه کسی گفته یزید خلیفه بوده؟وقتی امیرالمؤمنین علی علیه السلام طبق رسوم خود اهل سنت با اجماع مردم به خلافت رسیدند معاویه را از حکومت شام عزل کردند اما او زیر بار نرفت و بنا به جنگ گذاشت و صفین پیش آمد و معاویه و عمروعاص از ترفند قرآن سر نیزه کردن استفاده کردند وبا حماقت مردم آنها را ترغیب به حَکَمیّت کردند و در ماجرای دومة الجَندل ابو موسی اشعری با حماقت و نا داوری حضرت امیر علیه السلام را از خلافت عزل کرد در حالی که فریب عمرو عاص را خورده بود و فکر میکرد او هم معاویه را از خلافت عزل میکند این در حالی بود که این کار از نظر خلیفه ی وقت یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مشروعیت نداشت و راضی به این امر نبودند و طبق نظر خود اهل سنت اجماع با ایشان بود وخلافت حق ایشان بود و نیاز به حَکمیت نبود و عمرو عاص و ابوموسی شأنیتی برای حَکَمیت نداشتند , اصلا خلافت متعلق به حضرت امیر بود طبق قانون خودشان و معاویه خروج و قیام کرده بود و از بیعت سر باز زده بود, فتنه ها و مکرها و بی دینی های معاویه و عمروعاص هم به کنار/اختلافات بین دو دولت شام و عراق ادامه داشت پس مشخص است اتفاق امت در خلافت معاویه نبوده است/ عجیب است که خروج جملیان و اهل صفین بر حضرت علی (علیه السلام) را خروج بر خلیفه بر حق نمیدانند و قیام امام حسین (علیه السلام) در مقابل انسان پَستی چون یزید را خروج بر خلیفه و عامل اختلاف معرفی میکنند! حال صرف نظر از پَستی یزید و عدم مشروعیت خلافت وی از سوی شیعیان باید به این سوال جواب داد که آیا خلافت وی با معیارهای اهل سنت سازگار بوده است؟/معیار اهل سنت بر مشروعیت خلافت خلفا این است که اهل حِل و عقد خلافت وی را پذیرفته باشند، ولی میبینیم علاوه بر امام حسین (علیه السلام) صحابه دیگری که مورد احترام اهل سنت هستند از بیعت با یزید سرپیچی میکنند و حتی عبدالله بن زبیر هم زمان با یزید اعلام خلافت میکند.[1]/در ماجرای آتش بس(هدنه)که تعبیر به صلح شده است در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام بنا بر مفاد صلح نامه ی امام حسن (علیه السلام) با معاویه، معاویه باید پس از خود حکومت را به حسن بن علی (علیهماالسلام) واگذار میکرد[2] و اگر ایشان نبودند به امام حسین علیه السلام واگذار میشد و بنابر نقلی به شورا گذاشته میشد و انتخاب یزید به عنوان جانشین، بر خلاف مفاد آن معاهده بود/حتی وقتی معاویه به مدینه رفته و زمینه را برای خلافت یزید آماده میکرد، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن زبیر، نقش امام حسین (علیهالسلام) را به وی متذکر شدند[3] و عبدالله بن عمر نیز گفت اگر بنا بود خلافت موروثی باشد، من باید خلیفه میشدم، نه تو.[4]کسانی که با این استدلال حکومت یزید را مشروع میدانند، آیا حاضرند عبدالله بن زبیر را تخطئه کنند و وی را به دلیل عدم بیعت با یزید و حتی خروج علیه یزید مهدورالدم بدانند یا هم چنان وی را جزء صحابه پیامبرصلیاللهعلیه وآله و سلم و عادل و شامل اصحابی کالنجوم می دانند؟از همان زمان مطرح شدن ولیعهدی یزید، افراد زیادی با این امر مخالف بودند از جمله امام حسن مجتبی علیه السلام، سعد بن ابی الوقاص و عایشه و هر سه را معاویه مسموم کرد تا راه را برای خلافت یزید باز کند.پس از به خلافت رسیدن وی نیز، افرادی از جمله عبدالله بن عمر و عبدالله بن زیبر نیز مخالف بودند اما خطر آنان به اندازه خطر امام حسین علیه السلام نبود. و با وجود امام حسین علیه السلام و موقعیتی که داشتند آنان خود به خود بعد از امام قرار می گرفتند.عجیب است که در مقابل اعمال عبدالله بن زبیر سکوت میکنند اما امام حسین علیهالسلام را مقصر میپندارند!چطور میشود یزیدی که علاوه بر به شهادت رساندن امام حسین (علیه السلام)، کشتار بی رحمانه مردم مدینه[5] وحلال کردن مال و جان و ناموس مسلمانان به مدت سه روز بر لشگریانش در مدینه و آتش زدن خانه خدا[6][7] را در پرونده سیاه خود دارد مشروع باشد و امام حسین (علیه السلام) که بر علیه چنین جنایتکاری قیام کرده است مقصر باشد؟---------------------------------------------------------------------------------[1]. اخبارالطوال/ترجمه،ص:310[2]. امامت و سياست/ترجمه،ص:188[3]. همان،ص:195[4]. همان:ص196[5]. همان،ص:224[6]. امامت و سياست/ترجمه،ص:224/ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، قسم۲، ص۳۸ـ۳۹. الاحمد بن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۰ـ۲۵۱. مسعودی، مروج، ج۳، ص۲۶۷.[7]. کامل ابن اثير ج 4 ص 123.نوشتن دیدگاه
JComments
مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام
ذوالفقار
ذوالفقار
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برای دیگر کاربردها ذوالفقار (ابهامزدایی) را ببینید.
ذوالفقار
طرحی از ذوالفقار با فرض دو زبانه بودنش
خطاطی حدیث لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی
نوع شمشیر
جنس آهن (با دستهٔ نقرهای)
صاحبان (به ترتیب) محمد بن عبدالله، علی بن ابیطالب، حسن مجتبی، حسین بن علی، جعفر صادق، علی بن موسی الرضا، حجت بن الحسن (ادعاشده)، شاه اسماعیل صفوی (ادعا کرده)
طول هفت وجب
دارای کاربرد در فرهنگ اسلامی، مهدویت
ذُوٱلْفَقَارِ نام شمشیر علی ابن ابی طالب بود.[۱] این شمشیر دو سر یا دو لبه داشتهاست و برجستهترین نماد علی بن ابیطالب و نماد شجاعت و قدرت اوست. ذوالفقار در فرهنگ اسلامی (بالأخص در شمایلنگاریها) حضور پررنگی دارد. حدیث «لا سیف الا ذوالفقار» (شمشیری نیست جز ذوالفقار) در وصف آن صادر شدهاست.ذوالفقار پیش از علی بن ابیطالب به پیامبر اسلام تعلق داشت و پس از علی ابن ابیطالب گویا چند بار میان آل علی و عباسیان دستبهدست شد و (به عقیدهٔ شیعیان امامی) امروزه نزد «امام زمان» قرار دارد روایاتی وجود دارند که از انجام اعمال خارقالعادهای بوسیله ذوالفقار توسط علی بن ابیطالب خبر میدهند. این شمشیر در شمایلنگاریهای اسلامی و ادبیات کلاسیک فارسی و ترکی (شامل مقتلنامهها و سایر اشعار اهل تسنن و تشیع و تصوف) حضور پررنگی دارد و بر روی اعلام و نشانهای نظامی کاربرد داشتهاست و حتی برخی از شاهان سلسلهٔ صفوی ادعای تملک آن را داشتهاند. همچنین نام «ذوالفقار» بهطور گستردهای بهعنوان نام کوچک و لقب در کشورهای اسلامی بکار میرود. در این کشورها معمولاً روی شمشیرهای باکیفیت عبارت «لا سیف الا ذوالفقار» را حک میکنند.
وجه تسمیه[ویرایش]
مینیاتوری ایرانی که علی بن ابیطالب را در حال کشتن اژدها بوسیله ذوالفقار ترسیم کردهاست.
«فقار» جمع مکسر «فَقرَه» است؛ و فقره یعنی خراش؛ لذا «ذوالفقار» یعنی دارنده و صاحب خراشها.[۲] وجه تسمیه «ذوالفقار» را اینطور توضیح دادهاند که پشت آن خراشها یا شیارهای ریزی وجود داشتهاست.[۳][۴] شیخ صدوق در شباهت شیارهای پشت ذوالفقار با ستون فقرات انسان را وجه تسمیه ذوالفقار گزارش کردهاست.[۵] روایتی از جعفر صادق (ششمین امام شیعیان اثنیعشری) وجود دارد که وجه تسمیه ذوالفقار را اینطور توضیح میدهد: «چون امیرالمؤمنین با ذوالفقار ضربهای به کسی نزد، مگر این که آن شخص در این دنیا از زندگی و در آخرت از بهشت افتقار (یعنی محرومیت) پیدا کرد».[۶]
توصیف[ویرایش]
طبق روایت مقریزی در ، ذوالفقار از جنس آهنی ساخته شده که کنار کعبه مدفون بودهاست. دستهٔ ذوالفقار از جنس نقره بوده و دو حلقهٔ نقرهای نیز روی آن نصب شده بود. ظاهراً طول ذوالفقار هفت وجب بوده و بر پشت آن هفده-هجده خراش ریز موجود بودهاست.[۷] ظاهراً روی ذوالفقار عبارت «وَ لا یُقتل مسلمٌ بکافر» (هیچ مسلمانی بهدست کافر[ان] کشته نمیشود)[۸] یا چند عبارت که با این جمله ختم شوند، حک شده بود. اویگن میتووخ میگوید ظاهراً این عبارت یا عبارات، به کشته شدن منبة بن حجاج به دست علی اشاره داشتهاند.[۹] ذوالفقار شمشیری با دو لبه، یا دو زبانه بوده؛[۱۰] و با فرض دو زبانه داشتنش، این خصوصیت احتمالاً برای کور کردن دشمن[۱۱] یا درآوردن چشمان وی از حدقه، مفید واقع میشدهاست.[۱۲] البته مصطفی زروانی در دو زبانه بودن ذوالفقار را رد میکند و آن را «نگاهی عامیانه» میداند.[۱۳]
تاریخچه[ویرایش]
پیدایش[ویرایش]
در مورد صاحب اولیه ذوالفقار روایتهای مختلفی وجود دارد.[۱۴] این فرضیهها به شرح ذیلاند:
ذوالفقار ابتدا یکی از هفت شمشیری بوده که بلقیس به سلیمان هدیه کردهاست. بعدتر این شمشیر به دست کافری[۱۵] موسوم به «مُنَبّة بن حجاج» یا «عاص بن منبة بن حجاج» افتاد. در غزوه بدر (سال دوم هجری[۱۶]) این شخص به دست علی بن ابیطالب کشته شد و شمشیرش به عنوان غنیمت به محمد رسید.[۱۷] اویگن میتووخ در ، بدون اشارهٔ به سرگذشت ذوالفقار پیش از منبة بن حجاج و بدون اشاره به چگونه کشته شدن وی، مینویسد این روایت در سیره و چندین حدیث آمدهاست.[۱۸]
حارث بن ابیشمر، پادشاه غسانیان، دو شمشیر به نامهای «رَسوب» و «مِخذَم» را به بت منات هدیه میکند که یکی از آن دو، ذوالفقار بودهاست؛ وقتی در سال هشتم هجری منات به دست علی بن ابیطالب سرنگون میشود، ذوالفقار از طریق او به پیامبر اسلام میرسد.[۱۹]
این دو شمشیر مذکور، از متعلقات بت فلس نزد قبیلهٔ طیء بودهاند.[۲۰]
شخصی به نام حجاج بن عِلاط ذوالفقار را به محمد هدیه دادهاست.[۲۱]
ذوالفقار را جبرئیل از آسمان برای پیامبر اسلام آورد.[۲۲] این موضوع باورِ عدهای از شیعیان اولیه بودهاست. آنها همچنین باور داشتند ذوالفقار (بهعلاوهٔ سایر یادگارهای پیامبر اسلام) به امامان شیعه تعلق دارند.[۲۳]
نقطه اشتراک روایتهای مختلف این است که ذوالفقار پیش از علی بن ابیطالب به محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام، تعلق داشت.[۲۴]
مالکیت علی[ویرایش]
ظاهرا در جنگ احد شمشیر علی در اثر اصابت به کلاهخود یکی از کفار شکست؛ علی نزد محمد رفت و شمشیری دیگری خواست و محمد ذوالفقار را به او داد. علی به میدان جنگ بازگشت و وقتی محمد جنگاوری علی با ذوالفقار را دید، گفت: «لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو ٱلْفَقَارِ وَلَا فَتَیٰ إِلَّا عَلِیٌّ».[۲۵] (هیچ شمشیری جز ذوالفقار نیست و هیچ جوانمردی جز علی نیست).[۲۶][الف]
روایتهایی وجود دارد که علی با ذوالفقار اقدامات خارقالعادهٔ نظامی انجام داد. مثلا در جنگ صفین پانصد نفر را سر برید یا نصف کرد.[۲۷]
پس از علی[ویرایش]
پس از علی بن ابیطالب، ذوالفقار به حسن مجتبی رسید.[۲۸] واعظ کاشفی، نویسندهٔ رمانِ تاریخی روضة الشهدا، در رمانش نوشتهاست حسین بن علی با ذوالفقار در نبرد کربلا جنگید؛ اما بنا به گزارش ابن طاووس، شمشیری که پس از نبرد کربلا به دست امویان افتاد ذوالفقار نبودهاست. ذوالفقار بعدتر به دست محمد نفسزکیه رسید تا اینکه او در جنگ با منصور (خلیفهی عباسی وقت) کشته شد.[ب] او قبل از وفات ذوالفقار را به تاجری امانت داد تا به شخصی از خاندان ابوطالب برساند. بعدتر وقتی مهدی عباسی به خلافت رسید، ذوالفقار به دست وی افتاد. بعد به هادی عباسی، و بعدتر به هارون الرشید رسید. هارون الرشید ذوالفقار را به یزید بن مزید شیبانی سپرد تا به نبرد ولید بن طریف شیبانی برود. گفته میشود مقتدر عباسی نیز در سال ۳۲۰ هجری برای جنگ با مؤنس خادم آن را حمل میکردهاست. به روایت شیخ کلینی ذوالفقار مدتی نزد جعفر صادق بود[۲۹] بعدتر به علی بن موسی الرضا رسید[۳۰] و سپس مجدداً به دست عباسیان افتاد.[۳۱]
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟