سرانجام سیاوش زند
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
سرانجام سیاوش زند را از این سایت دریافت کنید.
سرنوشت سیاوش در زمان ناصرالدین شاه • ❤️ تکست ناب
سرنوشت سیاوش در زمان ناصرالدین شاه دانلود و دریافت کنید با لینک مستیم به صورت کامل و اصلی از سایت تکست ناب.
سرنوشت سیاوش در زمان ناصرالدین شاه
سرنوشت سیاوش در زمان ناصرالدین شاهجیران سوگلی ناصرالدین شاه بود که زندگی پر فراز و فرودی داشت. داستان زندگی او را در این مطلب بخوانید.
جیران تجریشی، همسر ناصرالدین شاه که بود و عاقبتش چه شد
دوات آنلاین -جیران تجریشی همسر و سوگلی ناصرالدین شاه قاجار بود که زندگی او موضوع سریال جیران به کارگردانی حسن فتحی شده است. اما او در واقعیت که بود و چه سرنوشت و عاقبتی داشت؟
اسم اصلی جیران
نام اصلی جیران، خدیجه تجریشی است و بعد از ازدواج با ناصرالدین تا سال ۱۲۷۶ که فوت شد با لقب فروغ السلطنه شناخته می شود. گفته می شود اسم جیران را ناصرالدین شاه برای خدیجه انتخاب کرد.
پدر جیران باغبان بود و در تجریش که آن زمان روستا بود کار می کرد.
جیران و ناصرالدین شاه چگونه با هم آشنا شدند
در مورد نحوه آشنایی ناصرالدینشاه و جیران نقل قولهای متعددی بیان شده است؛ خسرو معتضد در کتاب خود «از فروغالدوله تا انیسالدوله» آشنایی آن دو را مربوط به دوران جوانی ناصرالدینشاه دانسته که طی یکی از سفرهای او به تفرجگاه پادشاهان قاجار؛ یعنی شمیران اتفاق افتاده است. به بیان او نخستین ملاقات آنها در حالی صورت میگیرد که جیران شاه را نمیشناسد و در حالی که بر بالای درخت توت نشسته و توت میخورد، نسبت به شاه که او را غریبهای مزاحم میداند، بیاعتنایی میکند و در برابر تواضع شاه که به وی دلبسته است، با غرور و درشتی سخن میگوید: «… شاه آهسته سلام کرد. این اولینباری بود که قبله عالم و عالمیان، السلطان بن السلطان بن السلطان به یکی از رعایای خود سلام میکرد… دختر با تحقیر و بیاعتنایی به زیر پای خود نگریست. نیمنگاهی به شاه افکند و گفت: برو پی کارت… برو غریبه، برو گم شو…» اما بعد از آنکه مطمئن میشود این غریبه شاه است، رفتاری مؤدبانه توأم با شرم از خود نشان داده و ناصرالدینشاه که یک دل نه صد دل عاشق شده از او خواستگاری میکند و بدین ترتیب جیران به جمع همسران صیغهای شاه میپیوندد.
حسین لعل در کتاب «قبله عالم» این دیدار تصادفی را بهگونهای دیگر بیان میکند؛ او این آشنایی را در دوران پیری ناصرالدینشاه میداند که او سوار کالسکهای به طرف صاحب قرانیه در حرکت بوده و ناگهان صدای آواز دلنشینی میشنود؛ از کالسکه پیاده شده و به دنبال صدا میگردد تا اینکه به دیوار باغی میرسد و نهایتاً صاحب صدا (جیران) را مییابد و عاشق او میگردد؛ جیران هم مدهوش زرق و برق و لباس پر طمطراق شاه شده و نهایتاً این دیدار به ازدواج آنها میانجامد.
اما به نوشته عباس امانت، جیران ابتدا به جهت فراگرفتن رقص و آواز به حرم شاهی آورده شد و اولینبار ناصرالدینشاه او را در جمع ملازمان مهدعلیا دید و به او دلبست و او را به همسری خود درآورد.
تقی دانشور (اعلمالسلطان) در خاطرات خود، آشنایی آن دو را مربوط به یکی از سفرهای شکاری شاه به شمال تهران دانسته است. او نخستین ملاقات آنها را چنین شرح میدهد:
شاه روزی در اطراف شمیران و تجریش سواره به شکار بلدرچین رفته بود. غفلتاً چند بلدرچین روی درخت توتی پریدند و شاه برای زدن آنها زیر درخت توت رفت. دختری دهاتی بالای درخت رفته و مشغول خوردن توت بود. دخترک اعتنایی به شاه نکرد. ولی شاه فریفته جمال دختر دهاتی شد و بر سبیل مزاح خطاب به وی گفت: دختر، زن من میشی؟ دخترک شانههایش را بالا انداخت و بدون آنکه بداند طرف صحبتش شاه مملکت است، گفت: تو که داخل آدم نیستی. من زن شاه میشم!
ازدواج جیران و ناصرالدین شاه
عشق ناصرالدین شاه به جیران به حدی بود که خواست او را به عقد دائم خود درآورد؛ اما چون پیش از جیران، ۴ زن عقدی دیگر داشت، به خاطر او از عقد دائمی ستاره خانم ــ که چهارمین زن عقدی او بود و از وی ۳ فرزند نیز داشت ــ صرفنظر کرد و عقد دائم او را به متعه بدل ساخت و جیران را به عقد دائم خود درآورد و سپس او را ملقب به «فروغالسلطنه» کرد.
در واقع چهار زن دائمی ناصرالدینشاه همه از اشرافزادگان قجری بودند و بنابراین میتوانستند مادر ولیعهد باشند، اما جیران همسر صیغهای شاه؛ روستازادهای فاقد نسب و تبار بلندپایه بود که گمان میرفت دیر یا زود به خیل زنان فراموششده حرمسرا بپیوندند؛ اما دیری نگذشت که این سگولی برخلاف خواست بسیاری از زنان حرمسرا و بهویژه مادر شاه (مهدعلیا)، نه تنها به جمع زنان دائمی شاه پیوست، بلکه موفق شد پسرش را نیز به ولایتعهدی شاه قجر برساند و این در حالی بود که بسیاری، از جمله صدر اعظم و نمایندگان دول خارجی که به دیده تحقیر به جیران نگاه میکردند، مخالف ولایتعهدی پسر او بودند.
فروغالسلطنه چون میخواست جایگاه خاص و محبوبیت خود را نزد ناصرالدین شاه به مردم بزرگ جلوه دهد، در کارهای مشکل وارد میشد و ناصرالدین شاه نیز درخواست او را رد نمیکرد. دلبستگی ناصرالدین شاه به جیران آنچنان بود که دیگر زنان حرمسرای او که بیشتر آنها از شاهزادگان و نجیبزادگان بودند، تا زمانی که جیران در قید حیات بود، زیر سایه او قرار داشتند.
جیران چگونه زنی بود
برخی منابع ذکر کرده اند جیران از نظر ظاهری هیچ ویژگی خاص و زیبایی زیادی نداشت. پولاک ، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه که در زمان حیات جیران در ایران به سر میبرد و او را از نزدیک دیده بود، درباره شکل و شمایل او نوشته است: او نه زیبایی خاصی داشت و نه لطف و ملاحتی، و بر گونۀ چپ هم سالکی بزرگ داشت. با وجود همه اینها بر شاه نفوذ بسیاری پیدا کرد و مردم این نفوذ را در اثر سحر و جادو میدانستند.
جیران زنی سرزنده و پرجنبوجوش بود. دوستعلی خان معیرالممالک به نقل از پدرش که بارها همراه دستگاه عظیم جیران در شکارهای او در جاجرود حضور داشته است، مینویسد: جیران به هنگام سواری چکمه به پا میکرد و روبند خود را به دور سر میپیچید و در نهایت چالاکی بر روی زین اسب مینشست و دستهای انبوه از نوکر و قوشچی و تفنگدار در رکابش بودند. جیران در شکارگاهها قوش مخصوص خود را به دست میگرفت و از فراز بلندی آن را به سوی کبک رها میکرد و هرکس شکارش را سر میبرید یک امپریال ــ که پول طلای روسیه بود و ارزش بسیار داشت ــ انعام میگرفت.
فرزندان جیران
جیران از ناصرالدین شاه دارای ۴ فرزند شد که همگی در سنین کم فوت شدند. این زن پس از ورود به حرمسرای شاهی بیکار ننشست و بهویژه از نفوذ خود بر شاه برای ولایتعهدی پسر خود استفاده کرد. هرجند پسر اول او بیش از هشت روز عمر نکرد، اما با به یک سالگی رسیدن پسر دومش؛ یعنی امیرمحمد قاسمخان ملقب به امیرنظام، جیران از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید. دست تقدیر نیز با او یار بود؛ چراکه معینالدین میرزا ولیعهد شاه که از بطن خجسته خانم تاجالدوله زن عقدی شاه بود، در سن ۶ سالگی بر اثر بیماری فوت کرد و این فرصت طلایی، راه را برای رساندن سوگلی شاه به آرزویش هموار کرد.
داستان جیران و سیاوش واقعی است؟
داستان جیران و ناصرالدین شاه و سیاوش به مثلث عشقی در زمان قاجار معروف است، با اینکه خدیجه و سیاوش عاشق یکدیگر بودند اما با آمدن ناصرالدین شاه، سیاوش باید از عشق خود دست بکشد، داستان جیران و سیاوش واقعی نبوده و شخصی به نام سیاوش وجود واقعی نداشته.
صفحه نخستفرهنگ و هنر
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۵
کد مطلب : ۴۴۹۴۰۳
داستان جیران و سیاوش واقعی است؟
۷۶ ۳۸
داستان جیران و ناصرالدین شاه و سیاوش به مثلث عشقی در زمان قاجار معروف است، با اینکه خدیجه و سیاوش عاشق یکدیگر بودند اما با آمدن ناصرالدین شاه، سیاوش باید از عشق خود دست بکشد، داستان جیران و سیاوش واقعی نبوده و شخصی به نام سیاوش وجود واقعی نداشته.
کبنا ؛
داستان جیران و ناصرالدین شاه و سیاوش به مثلث عشقی در زمان قاجار معروف است، با اینکه خدیجه و سیاوش عاشق یکدیگر بودند اما با آمدن ناصرالدین شاه، سیاوش باید از عشق خود دست بکشد، داستان جیران و سیاوش واقعی نبوده و شخصی به نام سیاوش وجود واقعی نداشته.به گزارش کبنا، در سریال جیران، خدیجه و سیاوش پسر و دختری جوان در روستا بودند که به یکدیگر علاقه مند شده بودند و قصد ازدواج با هم را داشتند اما به دلیل عشقی که ناصرالدین شاه به او پیدا می کند این دو به هم نمی رسند. برای بسیاری این سوال پیش آمده است که آیا داستان جیران و سیاوش واقعی بوده است؟
جیران اولین سوگلی ناصرالدین شاه و از زنان محبوب وی بوده است، جیران با تمامی زنان دیگر ناصرالدین شاه فرق داشت و آن هم این بود که او عاشق اسب سواری و شکار بود، داستان جیران و ناصرالدین شاه در واقعیت کمی با آنچه در سریال می بینیم متفاوت است. داستان واقعی جیران ازینجا شروع شد که این دختر برای برای یادگیری رقص به دربار ناصرالدینشاه راه پیدا کرده بود. اما پادشاه در همان نگاه اول عاشق وی شده و به دلیل چشم های درشتی که داشت، نام جیران را بر روی او گذاشت.
داستان جیران و سیاوش واقعی است
داستان جیران و سیاوش یا بهتر است بگوییم سیاوش و خدیجه در زمان ناصرالدین شاه به ماجرای مثلث عشق ناصرالدین شاه و سیاوش و خدیجه باز می گردد، دختر و پسری که در روستا زندگی میکردند و عاشق یکدیگر بوده و قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند. سریال جیران از روی منابع تاریخی ساخته شده و تمامی وقایع در آن بر اساس واقعیات گذشته ساخته شده اند حتی اسم شخصیت ها و زنان ناصرالدین شاه. اما داستان جیران و سیاوش تنها برای زیبایی بیشتر قصه آورده شده است و در واقعیت شخصی به نام سیاوش وجود نداشته و جیران عاشق شخص دیگری نبوده است.
اما در داستان به این شکل است که یک روز ناصرالدین شاه که در حال شکار بوده به نزدیکی روستای محل زندگی خدیجه می آید، او خدیجه را می بیند و عاشق او می شود و از او می خواهد تا همسر وی شود، از سوی دیگر وقتی که سیاوش از موضوع با خبر می شود با ناصرالدین شاه به مقابله و جنگ می پردازد اما هرگز موفق نمی شود.
اشتراک گذاری : Facebook Twitter Telegram برچسب ها : داستان جیران مینو خانوم داستانش عالیه 👏👌 ۳۰ ۷ هستی درسته ۲۲ ۶ اره. واقعاً ۳ ۰
اصلا خوب نبود به نظر من باید داستان رو طوری مینوشتند تا جیران و سیاوش به هم برسند
۵۲ ۱۶۲ احسنت ۲۷ ۱۴ باهات موافق نیستم ۱۱ ۱ Zahra
عزیزم چه توقعایی داریا😐😂
جیران یکی از زنای شاه بوده که تو تاریخ هم نوشته شده چجور بیان تاریخو دور بزنن جیرانو بدن سیاوش
۲۵۲ ۹ اره والا😂😂 ۲۴ ۵ 🤣🤣🤣🤣 ۵ ۰
به نظرم سیاوشروجود داشته اما این پول وقدرت لعنتی هستش که اینها رو از هم جدا کرد عشق واقعی مال جیران وسیاوش بود اما ناصرالدین ..
۴۹ ۲۷
بله وجود داشته .حتی روز کشته شدنش خیلی معروفه که از زمین و زمان خون بودع.ختی یه ضرب المثل قدینی که مادر و مادربزرگ ها در کل قدیمیا خیلی میگفتن دقیقش یادم نیست اما اگه جایی دعوای شدید و کتک و کتک کهری و خونریزی میشد بزهی رسوندن منظورشون میگفتن آنچنان دعوایی شده بود انگار خون سیاوش ریخته ..سیاوش از نوادگان خاندان زند بوده و روزی که بزای کشتن شاه بزمیگرده و نمیخواد تو شورش سر جیران بلایی بیاد یهش میرسونه که شب تو قصر نباشه و جیران هم اینو به شاه میگه و به همین خاطر نقشه شون به جایی نمیرسه و سیاوش کشته میشه.اما فک کنم مدت کوتاهی الیاس پسرعموش پادشاه میشه که به خوجه ی تاجدار معروفه .کتابش هست اما هنوز مطمئن نیستم خواجه ی تاجدار الیاس یوده یا نه.هنوز تخوندم کتابشو
۹ ۴
کامل ترین کامنت حتی از تاریخ کاملتر
۰ ۰
خواجه تاجدار منظور آقامحمدخان قاجار نه سیاوش
۰ ۰ مریم
بابا تو تاریخ اومده که جیران و ناصرالدین شاه باهم ازدواج میکنن و زندگی میکنن، حالا ندیسنده بنده خدا بیا جوری بنویسه که اون دوتابه هم برسن😂😂😂😂
۶۲ ۱۰
شدیااا.مگه مبشه یه واقعیت تاریخی روتغییرداد.واقعیت اینه جیران زن ناصردین شاه وسوگلی دربارش میشه
۲۵ ۷ لیندا
خیلی مسخره س جیران با طلسم مهر ماه هیچ وقت والده سلطان نشد آخرش شکوه السلطنه مظفرالدین شاه رو زایید
۲۶ ۵ میم
ننه آشوب برای همین گفت هیچی شرط هیچی نیست. در ضمن در واقعیت هم همون طلسمات باعث مرگ ۴ فرزند و خودش شده.
۳۱ ۶ فدات ۳ ۷ پریناز
دختری که دنبال آواز ،ورقص بوده حتما عشقی هم داشته قبل از شاه به نظرم شاید سیاوش واقعی نباشه ولی در قدیم همه دختر وپسر ها در دل رازهایی داشتند
۳ ۳ علی
پهلوان اول پایتخت ودربار حاج ابراهیم یزدی دو وبیست قدوصدوهشتادکیلو وزنش بودهه بعد تو فیلم یه آدمی آوردن که نصف پهلوان یزدی هم نیست.
۲۱ ۳
اخه . تو واقیت جیران زن شاه میشه . بعد به خاطر شما تاریخ رو عوض کنن
۲۲ ۸ الهام
معلومه عاشق تشریف دارید که حتی دوست دارید در داستان ها هم عاشق به معشوق برسد
۳۹ ۶ پوریا
میشه بیای وات ساپ حرف بزنیم درمورد عشق
۲۲ ۳۳
ای حدا چه حرفایی میزنی دیوانه
۴ ۲ وات ساپ وات ساپ ۲ ۲ کمینه جانم فدای سلطان ۱ ۴ اره ۳ ۲
داستان براساس واقعیت چرا باید باور نکنیم
۴ ۱
داداش داستان تاریخی تاریخو عوض کنن
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟