متن نوحه شب ششم
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
متن نوحه شب ششم را از این سایت دریافت کنید.
متن مداحی شب ششم محرم از حسین سازور برای سینه زنی
متن نوحه سینه زنی، سینه زنی محرم، سینه زنی عزاداری امام حسین، متن مداحی محرم، سینه زنی شور محرم، سینه زنی واحد محرم، متن مداحی شهادت امام حسین، متن و اشعار محرم، روضه محرم
متن مداحی شب ششم محرم از حسین سازور برای سینه زنی
7 0
زمان مطالعه: 6 دقیقه
متن نوحه سینه زنی، سینه زنی محرم، سینه زنی عزاداری امام حسین، متن مداحی محرم، سینه زنی شور محرم، سینه زنی واحد محرم، متن مداحی شهادت امام حسین، متن و اشعار محرم، روضه محرم
گلچینی از متن نوحه های شب ششم محرم از حسین سازور
متن نوحه سینه زنی شب ششم محرم _ من وارث امام مجتبی ام
من وارث امام مجتبایم
بسیجی سپاه کربلایم
شیر دلیر دشت نینوایم
این منم صف شکن قاسم ابن الحسن
مثل پدر بی بدلم من فرزند شیر جملم من *****
ان تنکرونی فانابن الحسن
سبط النبی مصطفی الموتمن
این رجزم باشد برای دشمن
سبط حیدر منم شیر لشکر منم
با نام مولا سر ببندم
سر بند یا زهرا ببندم
*****
در کربلا من صاحب ابرویم
بر هم بریزم لشکر عدویم
من حرف اخر را به خون بگویم
مست جام حقم قاتل ازرقم
مهپاره این سرزمینم پور امیرالمومنینم
*****
عمو بیا به زیر دست و پایم
بالا نمی اید دگر صدایم
چون مادرت شکسته دنده هایم
ای عمو جان ببین پا کشم بر زمین
اوای ممتد میکشم من
با هر نفس قد میکشم من
متن نوحه واحد شب ششم محرم _ هست قلبم صاحب
هست قلبم ساحل چشم سلیمان پرورش
او که زانو میزند اهل کرم در محضرش
هر کسی یک بار نامش را به لب اورده است
ثبت کرده نام خود را در میان دفترش
جان بابا ها فدای جان بابای حسن
جان مادر های نوکر ها فدای اکبرش
ضرب شمشیرش چنان کاریست حتی جبرئیل
مانده است او را بخواند مجتبی یا حیدرش
تا حسین و زینب و عباس را دارد حسن
ای دل غافل تامل کن مخوان بی لشکرش
حال که زیر قدومش خاک ها زر میشود
تربت او را نگویم خاک میگویم زرش
دستگیری میکند از گریه کن های حسین
وارد جنت شود بعد از حسین و نوکرش
بچه هایش را برای کربلا اماده کرد
او حسینی بود حتی بیشتر از خواهرش
تا ابد روزی نخواهد بود چون روز حسین
روضه خوان کربلا شد لحظه های اخرش
بیشتر بخوانید:گلچینی از متن نوحه های شام غریبان (شب یازدهم محرم)
متن ۱۰ نوحه ی برتر شب چهارم محرم از کربلایی جواد مقدم
متن نوحه شور شب ششم محرم از حسین سازور
این که این قدر تماشا دارد
به رگش خون علی را دارد
مجتبی آمده تصویر شود
به حسن رفته، تماشا دارد
گیسوانی که زده شانه حسین
هر قدر دل ببرد جا دارد
سیزده بار زمین فهمیده
منّتی بر سر دنیا دارد
شاه در بدرقه اش آمده است
تا ببینند که بابا دارد
نیست پایش به رکاب از بس که
میل پرواز به بالا دارد
چشم بد دور به بازو بندش…
ریشه ی چادر زهرا دارد
نوجوان است و دعایی بر لب
پشت او زینب کبری دارد
نوجوان است ولی وقت نبرد
پای هر ضربه اش امضا دارد
نوجوان است ولی از رجزش
از دمش صاعقه پروا دارد
رجزی خواند و همه فهمیدند
بعد از این ، معرکه آقا دارد
شکل رزمش چقدر پیچیده ست
شیوه حضرت سقا دارد
قبضه ی تیغ که می چرخاند
آذرخشی ست که می سوزاند
شور در پهنه ی صحرا انداخت
موج بر سینه ی دریا انداخت
یک هماورد ندارد بس که
هیبتش لرزه به صحرا انداخت
باد تا بند نقابش وا کرد
پرده از محشر کبری انداخت
عاقبت ازرق شامی آمد
رو به قاسم نظری تا انداخت
چار فرزند به میدان آورد
دو طرف را به تقلا انداخت
همه جا بود سکوتی سنگین
کربلا چشم به آنجا انداخت
دست پرورده عباس نظر…
تا که بر قامت آن ها انداخت
چار فرزند حرامی را
با ضربه ای یک به یک از پا انداخت
اولین چرخش تیغش
از تن سرشان را به ثریا انداخت
نوبت ارزق شامی شد و باز
پیش آن ها سر او را انداخت
همه را ضربه ی شصتش یاد…
ضربه کاری مولا انداخت
مجتبی باز به تکرار آمد
بانگ تکبیر علمدار آمد
حیف غم بود که معنا کردند
گرد او هلهله برپا کردند
تا که دیدند حریفش نشدند
دشتی از سنگ مهیا کردند
همه طوری به سرش ریخته اند
گوئیا گمشده پیدا کردند
گل سرخی به زمین باز شد و
ساقه را از دو سه جا تا کردند
استخوان های شکسته او را
چقدر خوش قد و بالا کردند
نیزه ها بر سر او زار زدند
تیغ ها را به تنش جا کردند
تا که دیدند عمو می آید
همگی خنده به لب وا کردند
نعل ها رد شده و ضرب زدند
تا مشبّک بدنش را کردند
مادرش آمده بالینش حیف
چقدر خوب مدارا کردند
مادرش آمد و با زخمی نو
باز خون بر دل زهرا کردند
کاکلش را ز دو سو چنگ زدند
وقت غارت شد و دعوا کردند
تا روی خاک کشیدن ها را
ایستادند و تماشا کردند
وای بر من چه خیالی دارند
نعل ها شکل هلالی دارند
متن سینه زنی واحد شب ششم محرم شهادت حضرت قاسم _ ای همه دار و ندارم
ای همه دار و ندارم در برم بنشین تو امشب
چاره ای کن تو ای حسین جان بر پریشانی زینب
این شب اخر زار و دلگیرم میروی اما بی تو میمیرم
مثل مادر میزنم شانه تمام گیسوانت
میزند اتش به جانم این ترک های لبانت
تو مدارا کن با دل زینب
میسود داغت قاتل زینب
خواهرم تو عصر فردا شاهد رنج و بلایی
لحظه جان دادن من گوشه مقتل میایی
یک طرف تو شاهد جسمم به زیر نیزه هایی
زائرم با چادر خاکیبه زیر دست و پایی
مادرم را کاش سر نگردانند
پیکرم را کاش بر نگردانند
اخر شب از بساطم پیروهن را در بیاور
امدی گودال مقتل چند تا معجر بیاور
بعد از اینکه ذره ذره پیکرم را سر بریدند
گویا میبینم اینجا چادرت از سر کشیدند
با همان پنجه که گیسوی مرا اشفته کردند
هر دو گوش دخترم را وقت غارت پاره کردند
تا که فرصت هست چاره غم کن
این گره ها را سفت و محکم کن
ای همه هستی من دلشوره دارم از غم تو
امشبی را دعا کن تا بمیرد زینب تو
متن نوحه شب ششم محرم
نوحه شب ششم محرم به قاسم، نوجوان ۱۳ ساله دشت کربلا تعلق دارد. با مجموعه متن نوحه شب ششم محرم (متن نوحه حضرت قاسم محمود کریمی، میرداماد، بنی فاطمه و ...) همراه ما باشید.
ستاره » 🕌 مذهبی » مداحی و روضه » نوحه » متن نوحه شب ششم محرم | متن نوحه حضرت قاسم (ع)
متن نوحه شب ششم محرم | متن نوحه حضرت قاسم (ع)
نوحه شب ششم محرم به قاسم، نوجوان ۱۳ ساله دشت کربلا تعلق دارد. با مجموعه متن نوحه شب ششم محرم (متن نوحه حضرت قاسم محمود کریمی، میرداماد، بنی فاطمه و ...) همراه ما باشید.
آخرین به روز رسانی: مرداد 8, 1401
شب ششم محرم، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) است. وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عموجان آیا من نیز به فیض شهادت نائل میشوم؟ امام حسین او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه میبینی؟ قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر! شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد. در ادامه با مجموعه متن نوحه شب ششم محرم، با ما همراه باشید.
شباولشبدومشبسومشبچهارمشبپنجمشبششمشبهفتمشبهشتمشبتاسوعاشبعاشورا
آنچه در این مطلب خواهید خواند... عدم نمایشحاج میثم مطیعی حاج محمود کریمی کربلایی حسین طاهری حاج حسین سیب سرخی سید مجید بنی فاطمه سید مهدی میرداماد
متن نوحه حضرت قاسم حاج میثم مطیعی
حاج میثم مطیعی
زمینهپخشکننده صوت 00:00 00:00 00:00
برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید.
خونه به خونه غم تو در زده
عطر ضریحت به دلا سرزده
پنجره ای رو به حرم دیده باز
دلم که با کبوترا پر زده
به سینهی دنیاپرستا می زنیم دست رد
به یاد اون دم که آقا تکیه به شمشیر زد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
کوچه به کوچه شهرامون کربلاست
تا زنده ایم اسم تو رو لب ماست
تا بدونن ما هم از این لشکریم
سیا میپوشیم تا دنیا دنیاست
میخوام که از نوجوونی سرباز راهت باشم
شبیه عبدالله و قاسم تو سپاهت باشم
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
تموم هستی خاک پات یا حسین
جوونی ما به فدات یا حسین
نگاهی کن به این دلای عاشق
تا بشیم از بسیجیات یا حسین
منتظریم کی شب حمله فرا می رسد
امر ز فرماندهی کل قوا می رسد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
متن نوحه شب ششم محرم – حاج میثم مطیعیواحدپخشکننده صوت 00:00 00:00 00:00
برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید.
می افتم، به دست و پات عمو جون
میدونم، که “نه” نمیگی آسون
می گیرم، من آخر اذن میدون
یا حسین، یا حسین
دلم می خواد که رزمم رو کنی تماشا
تماشایی میشه رزمم شبیه بابا
می خوام تو کربلا هم ببینی تو حسن رو زره حتی نمی خوام که پوشیدم کفن رو
نخواه پیش پدر، بشم شرمنده من
که بعد اکبرت، بمونم زنده من
(حسین جانم حسین)
می خوام که، منم شبیه قاسم
تا آخر، امام حسینی باشم
یاوری، برا دین خدا شم
یا حسین یا حسین
می خوام با یا حسین و یا حسین بزرگ شم
می خوام تو مکتب پیر خمین بزرگ شم
منم بخون حسین جان حالا که نوجوونم تو راه دین و قرآن
می خوام یه عمر بمونم
ندای یا حسین، دلم رو می بره
شهادت از عسل، برام شیرین تره
(حسین جانم حسین)
القَاسِمُ قُدوَتِي العَظيمةْ
قاسم الگوی بزرگ من است
شُجاعٌ يَمُوجُ بالعَزيمةْ
شجاعی است که اراده در او موج می زند
يُصغِيْ للقِيادَةِ الحكيمةْ
گوش به فرمان رهبر فرزانهاش است
القاسمْ القاسمْ
هو الطِّفلُ المَليءُ بِسِمَا الرُّجولةْ
کودک است اما پر از نشان مردانگی است
و اِسمٌ شاخصٌ في ساحَةِ البُطولْة
و نامی شاخص در عرصه دلاوری است
بِرَكبِ السِّبطِ ماضونْ
ما در لشکر فرزند رسول خدا هستیم
و نحنُ القاسميّونْ ما قاسمی هستیم
و لا نَخشى العِدى، ومِنَّا الشُّهدا
از دشمن نمی هراسیم، شهدا از ما نوجوانان هستند
إلى سِبطِ الهُدى، الفِدا كُلُّ الفِدا
تمام وجود ما فدای فرزند هدایت
(حبيبي يا حسين)
أشبالُ مَلاحم الطُّفوفِ
ما بچه شیرهای کربلاییم
لا يُرعِبُنا صَدَى السُّيوفِ
صدای شمشیرها ما را نمی ترساند
لا نَخشَى مَصارِعَ الحُتُوفِ
از جولانگاه مرگ نمی ترسیم
كالقاسمْ كالقاسمْ مانند قاسم
نُقاومُ طُغاةَ العَصرِ بالبَصيرةْ
با بصیرت در مقابل طاغوت ها می ایستیم
مع الأطفالِ في قُدسِ الأسى الأسيرةْ
در کنار کودکان در قدس اسیر و مصیبت زده
و أطفالِ اليَمانی و کودکان یمن و سُوريَّا الأَماني
و کودکان سوریه؛ زمين آرزوها
بنا تَجرِي الدِّماءْ، دِماءُ كربلاءْ
خون ها به واسطه ما جاری می شود
و شوقُ الشُّهداءْ، لِأطهَرِ لِقاءْ
خون کربلا و شوق شهدا برای بهترین دیدار
متن نوحه حضرت قاسم حاج محمود کریمی
حاج محمود کریمی
زمینهپخشکننده صوت 00:00 00:00 00:00
برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید.
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو جانم عمو
سر و سامان دادی حالم را
تو گرفتی زیر بالم را
تو نباشی آهم میگیرد
که بسوزانم این حالم را
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟