مرگ کوروش کبیر چگونه بود
مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
مرگ کوروش کبیر چگونه بود را از این سایت دریافت کنید.
مرگ کوروش بزرگ
مرگ کوروش بزرگ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آرامگاه کوروش بزرگ
مرگ کوروش بزرگ در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد، در سال بیستوهشتم[۱] یا سیاُم[۲] سلطنت او بر انشان و بیستودوم پس از فتح پادشاهی ماد[۳] اتفاق افتاد. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد. بیشتر تاریخدانانی که در مورد مرگ او نوشتهاند آن را در جنگ با یکی از طوایف سکایی در شمالشرق ایران گزارش کردهاند. اما در مورد نام قومی که کوروش در جنگ با آنان کشته شده یا زخمی و بر اثر جراحت آن کشته شد، اختلاف است. هرودوت آن را ماساگت نامیده، کتزیاس دربیک و برس کلدانی هم دها، که هر سه از اقوام ایرانی سکایی بوده که در فاصلهٔ گرگان تا ورای دریاچهٔ خوارزم و سیردریا سکونت داشتهاند. نتیجهٔ جنگ هم مشخص نیست. بهگفتهٔ هرودوت سپاه کوروش شکست خورد، بهگفتهٔ کتزیاس با کمک یکی از اقوام سکایی پیروز شد و هردوت میگوید کوروش بایک راهبردی که در یک پادگان که نیروهای کوروش در آن اقامت داشتند در حملهٔ ماساگتها به شکل ساختگی فرار کرده و در آن شرابهای بسیاری به عنوان غنیمت بجا گذاشته سربازان ماساگت نوشیده و از حال خود خارج شدهاند و در حملهٔ کوروش نیروهای مست شکست میخورند. هرودوت مینویسد این نبرد، خونینترین جنگی بود که توسط «بربرها» صورت گرفته بود.[۴] بنابر گزارش مورخان یونانی، کوروش در جنگ با ماساگتها ۲۰۰ هزار مرد جنگی را از دست داد که اغراق آشکاری است.[۵][۶][۷]از نگاه داندامایف داستانهای روایتشده توسط مورخان یونانی بیشتر از آنکه شرح یک رویداد واقعی باشند، رنگ و بوی یک رمان را دارند.[۸] اگرچه حقیقت دقیق مرگ کوروش را نمیدانیم، اما مشخص است که او در پاسارگارد دفن شدهاست. این حقیقت ممکن است که گفتههای هرودوت را دروغ جلوه دهد اما ممکن است جنازهٔ کوروش از دشمن پس گرفته شده و به پایتخت آورده شده باشد.[۹] ریچارد فرای میگوید احتمالاً داستان هرودوت ساختگی است، اما گرفتن آسیای میانه توسط کوروش صحیح است زیرا دورترین شهری که در سغد وجود دارد، سایرسچَتا (سایروپولیس) نام دارد که گستردگی فتوحات شرقی او را ثابت میکند.[۱۰] کتزیاس میگوید که کمبوجیه باگاپاتس - یکی از درباریان - را همراه جسد کوروش به مراسم دفن فرستادهاست.[۱۱][۱۲]
انتقال پیکر کوروش، یکی دیگر از نشانههای نادرست بودن جنگ کوروش با ماساگتهاست؛ زیرا اگر تهمرییش، کوروش را کشته و سر او را بریده باشد، چگونه هخامنشیان توانستهاند با سپاهی شکستخورده جسد را از آنان پس بگیرند و آن را به درون قسمتهای داخلی ایران وارد کنند؟[۱۳]
در دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد، زنی بابلی به نام «بورسیپه» زمینی را در نزدیکی دروازهٔ سنگبراق به نام یکی از خویشاوندانش کرد. تاریخ این لوحی گلی که به دبیرهٔ میخی اکدی نوشته شده بود، «نهمین سال کوروش، شاه کشورها» را نشان میداد. در سیویکم همین سال در پایتخت بابل، مردی بابلی الاغش را فروخت. تاریخ این لوح مربوط به «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» ست. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان میدهند که کوروش در فاصلهٔ میان ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشتهاست یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تختنشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیدهاست.[۱۴]
روایت هرودوت[ویرایش]
هرودوت کشته شدن کوروش بزرگ در جنگ با ماساژتها را محتملترین واقعه میداند. این نگاره، اثر الکساندر زیک، بردن سر کوروش نزد تهمرییش را به تصویر کشیدهاست.
هرودوت مورخ یونانی نوشته که کورش پس از آنکه بابل را فتح کرد برای مطیع کردن اقوام ایرانی ماساژت که در شرق رود آراکس (سیحون) سکونت داشتند لشکرکشی کرد. وی ابتدا به فرمانروای ماساژتها تهمرییش («تُمیریس) که بیوهٔ پادشاه سابقشان بود پیشنهاد ازدواج داد اما او که دانست مقصود کوروش تسلط بر سرزمین اوست نپذیرفت و کورش به قصد جنگ با او به سوی سیحون حرکت کرد. او در ابتدا با حیلهٔ جنگی توانست یکسوم سپاه ماساژتها را نابود کند اما تهمرییش با جمعآوری تمام قوای خود به او حملهور شد و در جنگی سنگین به پیروزی رسید. بیشتر سپاه کورش نابود شده و او نیز کشته شد. هرودوت با اشاره به اینکه حکایات متعددی در مورد مرگ کوروش مطرح است و او آن که به حقیقت نزدیکتر است را انتخاب کرده مشخص میکند که خود نیز از صحت آن مطمئن نبودهاست.[۱۵]
هرودوت مینویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر مینماید نقل میکنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) قومی از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت میپرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانهای بود که لشگریان کوروش باید از آن عبور میکردند. هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، تهمرییش (تومیریس) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دایی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. نخست عدهای از جنگاوران ماساگتها به رهبری سپارگاپیس فرزند ملکه، به دستهای از سربازان لشکر کوروش که از بقیه جدا افتادهبودند، حمله کرده و همه را به خاک هلاکت انداختند. بعد از آن پیروزی آنها بر سفرهٔ طعام بازمانده از لشکر کوروش نشسته و با اشتیاق فراوان آنقدر خوردند و نوشیدند که مست و بیهوش شدند. پارسیان در این هنگام وقت را غنیمت شمرده بر سر آنها ریختند و سپارگاپیس را اسیر کردند. سپارگاپیس وقتی به هوش آمد و خود را اسیر دید، از کوروش استدعا کرد که غل و زنجیر از او بردارند. کوروش این تقاضا را اجابت کرد. وقتی دستان او آزاد شد، از شدت ننگ و عار خود را درجا کشت. بعد از جنگی بین دو سپاه درگرفت که از جهات شدت و خشونت در میان سایر اقوام سابقه نداشت و عاقبت ماساگتها غلبه کردند و خود کوروش نیز کشتهشد.[۱۶]
کوروش کبیر که بود و چگونه کشته شد
زندگینامه کوروش - کجارو
خانهمشاهیر
کوروش کبیر که بود و چگونه کشته شد | اقدامات و سخنان
زهرا مهری نیاری
چهار شنبه، ۲ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۰۵
اشتراک گذاری
کوروش کبیر، ابرمرد تاريخ، شاه شاهان، پادشاه ايران زمين، شجاعترین و دوستداشتنیترین شاه ایران بود که با گفتار، کردار و پندار نیک خود انقلابی بزرگ در امپراتوریهای تاریخ به پا کرد.
در حدود ۲۵۰۰ سال پيش، يعنی ۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح يا ۱۱۰۰ سال قبل از اسلام، پسر شاه پارس که مادر او دختر شاه ماد بود، به فرماندهی نجيبترين قبايل پارسی درآمد. او با حمايت مادیها، خرد نيک و همت والای خود را با هم درآمیخت؛ با شجاعت و مردانگی، اقوام ايرانی آريايی تبار را با هم متحد و با پادشاهان بدکردار و ظالم زمان خويش مبارزه کرد. سپس آنها را يکی پس از ديگری شکست داد و اکثرشان را بخشيد و مردم را از ظلم آنها نجات داد و مرزها ايران را تا دوردستها کشانيد. او اولين و بزرگترين امپراتوری جهان را بنيانگذارد؛ یک امپراتوری که در طول تاريخ همانندی نداشت. آن شخص کسی نبود جز کوروش کبیر.
هرآنچه باید درباره کوروش کبیر بدانید:
کوروش کبیر کیست؟
زندگینامه کوروش کبیر
دستاوردهای کوروش کبیر
سخنان کوروش کبیر آرامگاه کوروش کبیر کوروش کبیر کیست؟
کوروش دوم (۵۷۶-۵۲۹ ق.م.م)، معروف به کوروش کبیر، اولین پادشاه و بنیانگذار حکومت هخامنشی بود که در ۴۰ سالگی به پادشاهی رسید. او بهمدت ۳۰ سال (۵۵۹ تا ۵۲۹ ق.م.م) بر مناطق وسیعی از آسیا حکومت کرد.
کوروش کبیر نمونه کاملی از صفات اخلاقی را داشت. هرکجا که بهعنوان فاتح وارد میشد، برخلاف فاتحان آشور و بابل نسبت به معابد اقوام بیشترین احترام را نشان میداد؛ برای تعمير و توسعه پرستشگاهها کمکهای زیادی میکرد؛ از هرگونه تبعیض نسبت به پيروان اديان خودداری میکرد و اجازه نمیداد اين احترام بهانهای برای تجاوزجویی و قدرتطلبی کاهنان شود. او با نهايت دقت اين شيوه اخلاقی و انسانی را رعايت میکرد و آن را وسيله استحکام قدرت امپراتوری میدانست.
کوروش مظهر خردمندی و قابلیت و فردی بافضیلت و شرافتمند است. به گفته هرودوت:
کوروش دلیرترین و پرهوادارترین مرد جوان در پارس بود. او فریب زندگی پرزرق و برق را نخورد و بر ارزش زندگی شرافتمندانه واقف بود.
ایرانیان که کوروش آنها را به مقام فرمانروايی رساند، او را پدر و یونانیان، که کوروش کبیر سرزمینهایشان را تسخیر و آنها را مغلوب قدرت خويش کرد، او را پادشاه نمونه و قانونگذار مینامیدند. یهودیان که او معبد و آزادی عبادتشان را به آنها بازگرداند او را شبان يهود و مسيح خدا میخوانند؛ ضمن آنکه بابلیان کوروش کبیر را مورد تایید مردوک میدانستند. عامه مردم در مانای، ماد، ايلام، اورارتو، ليديه، بابل و حتی فنيقيه، او را به چشم نجاتبخش میديدند و از اينکه در امپراتوری او خشونت و تعدی امپراتوریهای گذشته جای خود را به عدالت داده بود از وی راضی بودند.
کوروش کبیر در تمام دوره هخامنشی نزد ایرانیان مظهر مردانگی و پهلوانی و سادهزيستی و سرفرازی بود
کوروش کبیر در تمام دوره هخامنشی نزد ایرانیان مظهر مردانگی و پهلوانی و سادهزيستی و سرفرازی بود و آرامگاه او را مقدس میدانستند. پس از دوره هخامنشيان نيز به روشهای ديگر تلاش کردند تا به او توهين و بیاحترامی نشود.
فرمان کوروش کبیر که روی یک استوانه سفالی، به خط میخی و به زبان اکدی (بابلی) نوشته شده است، در ۱۸۷۸ در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، کشف شد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است. این سند بهعنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال ۱۹۷۱، سازمان ملل متحد ترجمه متن آن را به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و در کشورهای مختلف در دسترس دفاتر این سازمان قرار داد.
زندگینامه کوروش کبیر
شجرهنامه کوروش از سمت خاندان پدری به پارسها میرسد؛ که سالها بر «انشان» (شمال خوزستان کنونی)، در جنوب غربی ایران، حاکم بودند؛ و از سمت خاندان مادری به مادها میرسد.
از هرودوت روایت است که «آستیاگ» (پدربزرگ کوروش) یک شب در خواب دید که از دخترش «ماندانا» نهر آب بزرگی روان است که نهتنها پایتخت او بلکه تمام آسیا را فراگرفت. معبرها خواب او را اینگونه تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر تمام آسیا غلبه میکند؛ به همین دلیل آستیاگ دخترش را به کمبوجیه شاه شهر انشان داد که نواده هخامنش بود. در همان سال آستیاگ دوباره خواب دید که تاکی از بدن ماندانا روئیده و تمام آسیا را گرفتهاست. پس از وضع حمل ماندانا، آستیاگ فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام «هارپاگ» سپرد و دستور داد که کودک را بکشد. هارپاگ، کوروش کبیر را به یکی از چوپانهای شاه به نام «میترادات» داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار کرد که بچه را نکشد و به جای او، فرزند خود را که مرده به دنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و بهجای آن کوروش را نزد خود نگه داشت.
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟