این سایت سعی دارد سایت های برتر سراسر ایران را معرفی کند ما با نمایش دادن پیش نمایشی از سایت، کاربران را به دیدن کامل مطالب سایت های معرفی شده دعوت میکنیم فلذا هیچ لینک، عکس، و متنی از سایت های معرفی شده کپی نمیشود.

    معنی جاست

    مهدی

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    معنی جاست را از این سایت دریافت کنید.

    just

    معنی just - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید

    just

    /ˈdʒəst//dʒʌst/

    معنی: دادگر، باعدالت، باانصاف، مشروع، درست، مقتضی، بجا، منصف، بامروت، منصفانه، مستحق، بی طرف، فریور، عادل، اندکی پیش، الساعه، در همان دم، تنها، فقط، عینامعانی دیگر: دادورانه، عادلانه، دادبخشانه، دادمند، پارسا، درستکار، درخور، بادلیل، قانونی، به حق، معقول، منطقی، مناسب، جور، متناسب، موزون، راست، حقیقی، دقیق، بی کم و زیاد، مک، در شرف، درحال، الان، دقیقا، همین و بس، بس، با کمی اختلاف زمانی (یا وزنی و غیره)، قدری، کمی، کم و بیش، تقریبا، (عامیانه) واقعا، راستی، بسیار، خیلی، رجوع شود به: joust

    بررسی کلمه

    صفت ( adjective )

    • (1) تعریف: fair, equitable, and honest.

    مترادف: disinterested, equitable, even, evenhanded, fair, honest, impartial, objective, unbiased, unprejudiced, upright, upstanding

    متضاد: corrupt, partial, unfair

    مشابه: candid, clean, conscientious, dispassionate, moral, right, righteous, scrupulous, sincere, square, truthful, valid

    - a just judge

    [ترجمه Koorosh.F] یک قاضی عادل|

    [ترجمه AynazZzZ] یک قاضی دادگر|

    [ترجمه ترگمان] یک قاضی …

    [ترجمه گوگل] یک قاضی درست

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (2) تعریف: characterized by fairness and honesty.

    مترادف: disinterested, equitable, even, evenhanded, fair, honest, impartial, objective, unbiased, unprejudiced, upright, upstanding

    متضاد: unfair, unjust

    مشابه: clean, conscientious, dispassionate, moral, righteous, scrupulous, sincere, truthful

    - a just decision

    [ترجمه محمدرضا] یک تصمیم منصفانه|

    [ترجمه ترگمان] تصمیم گرفت

    [ترجمه گوگل] یک تصمیم درست

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (3) تعریف: characterized by moral rightness.

    مترادف: good, right, righteous, upright, virtuous

    متضاد: foul, immoral

    مشابه: ethical, high-minded, honorable, moral, natural, principled, rightful

    - Our cause is just.

    [ترجمه ترگمان] هدف ما اینه که

    [ترجمه گوگل] دلیل ما درست است

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (4) تعریف: deserved or merited.

    مترادف: deserved, justified, merited, rightful

    متضاد: undeserved

    مشابه: apt, fair, fitting, meet, proper, suitable

    - his just reward

    [ترجمه ترگمان] پاداش او …

    [ترجمه گوگل] پاداش درست او

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (5) تعریف: in accord with reason or the facts.

    مترادف: reasonable

    متضاد: unreasonable

    مشابه: correct, factual, right

    - That was a just comment.

    [ترجمه hosseini.sr] آن یک نظر عادلانه بود|

    [ترجمه ترگمان] این فقط یه نظر بود

    [ترجمه گوگل] این فقط یک نظر بود

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    قید ( adverb )

    عبارات: just about

    • (1) تعریف: very recently.

    مشابه: lately, only, recently

    - He just left.

    [ترجمه M] او اندکی پیش رفت|

    [ترجمه ماهک] او کمی قبل رفت|

    [ترجمه زهرا] همین الان رفت|

    [ترجمه ترگمان] همین الان رفت

    [ترجمه گوگل] او همین الان رفت

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (2) تعریف: only. • مترادف: only

    - I want just a few potatoes.

    [ترجمه ترگمان] فقط چند تا سیب زمینی میخوام

    [ترجمه گوگل] من فقط چند سیب زمینی میخواهم

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (3) تعریف: by a very small margin; barely.

    مترادف: barely, hardly, scarcely

    مشابه: by the skin of one's teeth, little, slightly

    - We just missed the bus.

    [ترجمه Zara] همین الان از اتوبوس جا موندیم|

    [ترجمه ترگمان] ما فقط اتوبوس رو از دست دادیم

    [ترجمه گوگل] ما فقط اتوبوس را از دست دادیم

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (4) تعریف: exactly.

    مترادف: exactly, precisely

    مشابه: absolutely, even, right

    - That's just the point I meant to make.

    [ترجمه ترگمان] این چیزی بود که می خواستم درست کنم

    [ترجمه گوگل] این فقط نقطه ای است که من به آن اشاره کردم

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (5) تعریف: merely.

    مترادف: merely, only, simply

    مشابه: but, purely

    - He's just a common thief.

    [ترجمه ترگمان] او فقط یک دزد معمولی است

    [ترجمه گوگل] او فقط یک دزد معمولی است

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (6) تعریف: really; certainly.

    مترادف: certainly, definitely, positively, really, surely, truly

    مشابه: indeed

    - That's just perfect!

    [ترجمه ترگمان] عالیه!

    [ترجمه گوگل] این کاملا عالی است!

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    • (7) تعریف: possibly.

    مترادف: possibly • مشابه: perhaps

    - I might just go after all.

    [ترجمه ترگمان] من فقط می تونم برم

    [ترجمه گوگل] من فقط می توانم تمام کارها را ادامه دهم

    [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

    جمله های نمونه

    1. just a minute, you have no right to hit my son!

    صبر کن ببینم،شما حق ندارید پسر مرا بزنید!

    2. just a splash of vodka, please

    لطفا فقط یک کمی ودکا

    3. just a taste یک چشیدن و بس

    4. just as i told you

    درست همان طور که به شما عرض کردم.

    5. just as i was reaching for one of her cigarets, she caught me red-handed

    منبع مطلب : abadis.ir

    معنی just به فارسی

    معنی just - معانی، نمونه جمله، مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، کالوکیشن، فریزال ورب، اصطلاح و ... [برای مشاهده کلیک کنید]

    Just معنی

    Adjective

    عادل، دادگر، منصف، باانصاف، بی‌طرف، منصفانه، مقتضی، به‌جا، مستحق

    - a just decision - تصمیم عادلانه

    - Anushirvan the Just

    - انوشیروان عادل

    - A just man does not rob orphans.

    - آدم منصف از یتیمان نمی‌دزدد.

    - just praise - تعریف به‌جا - a just suspicion - سوء‌ظن به‌جا - just punishment - تنبیه به‌جا - a just demand - درخواست معقول

    - without just cause

    - بدون علت منطقی

    - a just balance of colors

    - توازن صحیح رنگ‌ها - a just report - گزارش واقعی - a just measure

    - اندازه‌ی بی‌کم‌و‌کاست

    Adverb

    (در گفت‌وگو) فقط، درست، تنها، عیناً، الساعه، اندکی پیش

    - It's just one kilogram.

    - درست یک کیلو است. - just one o'clock - سر ساعت یک

    - just next to the school

    - درست پهلوی مدرسه

    - just north of the church

    - درست در شمال کلیسا

    - We are just preparing to leave.

    - الان داریم آماده می‌شویم که برویم.

    - I gave him just one toman.

    - فقط یک تومان به او دادم.

    - just a taste - یک چشیدن و بس

    - just two more hours

    - فقط دو ساعت دیگر - just look - فقط نگاه کن

    - just under two kilos

    - قدری کمتر از دو کیلو

    - You just missed the train.

    - قطار تازه رفته است (هم‌اکنون قطار را از دست دادید).

    - I feel just fine!

    - حالم خیلی خوب است!

    - He is just about my age.

    - او حدوداً هم سن من است.

    - Winter is just about over.

    - زمستان تقریباً تمام شده است.

    - Just a minute, you have no right to hit my son!

    - صبر کن ببینم، شما حق ندارید پسر مرا بزنید!

    - I'll be ready in just a minute.

    - چند لحظه‌ی دیگر آماده‌ام.

    - He arrived just as I was leaving.

    - او درست هنگامی که من داشتم می‌رفتم، سررسید.

    - Just as I told you.

    - درست همان‌طور که به شما عرض کردم.

    - He left just now. - او هم‌اکنون رفت.

    - It's just on five o'clock.

    - درست ساعت 5 است.

    - He is just on eighty years old.

    - او درست هشتاد سال دارد.

    - Just then the telephone rang.

    - درست در آن هنگام تلفن زنگ زد.

    - Each box is just the same as the other.

    - هر قوطی درست مانند قوطی دیگر است.

    - The two are just the same.

    - آن دو یکی هستند.

    - The sun's out, but I'll take a raincoat just the same.

    - هوا آفتابی است؛ ولی با این حال بارانی با خود می‌برم.

    آخرین به‌روزرسانی: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹

    فونتیک آمریکایی

    dʒəst

    فونتیک بریتانیایی

    dʒəst

    مترادف و متضاد just

    (adjective) fair, impartialSynonyms: aloof, blameless, condign, conscientious, decent, dependable, dispassionate, due, equal, equitable, ethical, evenhanded, fair-minded, good, honest, honorable, lawful, nondiscriminatory, nonpartisan, objective, pure, reliable, right, righteous, rightful, rigid, scrupulous, strict, tried, true, trustworthy, unbiased, uncolored, upright, virtuousAntonyms: inequitable, partial, unfair, unjust(adjective) accurate, preciseSynonyms: cogent, correct, exact, faithful, good, justified, normal, proper, regular, right, sound, strict, true, undistorted, veracious, veridical, well-founded, well-groundedAntonyms: imprecise, inaccurate, unjust, unjustified, wrong(adjective) suitable, appropriateSynonyms: apt, befitting, condign, deserved, due, felicitous, fit, fitting, happy, justified, legitimate, meet, merited, proper, reasonable, requisite, right, rightful, well-deservedAntonyms: inappropriate, unfitting, unjust, unsuitable, unsuited(adverb) definitelySynonyms: absolutely, accurately, completely, directly, entirely, exactly, expressly, perfectly, precisely, right, sharp, smack-dab, square, squarely, unmistakablyAntonyms: indefinitely(adverb) only nowSynonyms: almost, a moment ago, approximately, at this moment, barely, by very little, hardly, just a while ago, just now, lately, nearly, now, presently, recently, right now, scarce, scarcely(adverb) merelySynonyms: at most, but, no more than, nothing but, only, plainly, simply, solely

    Idioms

    - just about

    - (عامیانه) تقریباً، کمی مانده

    - just a minute (or moment or second) !

    - (عامیانه) یک لحظه، یک دقیقه صبر کن !، یک لحظه‌ی دیگر، صبر کن ببینم!

    - just on

    - (انگلیس ـ عامیانه ـ به‌ویژه با اعداد) درست، دقیقاً

    - just the same (as)

    - 1- درست همان، عیناً 2- با این حال، مع‌هذا

    Collocations

    - just as - 1- درست هنگامی‌که

    - 2- درست همان‌طور که

    - just now

    - هم‌اکنون، الان، الساعه

    - just then

    - در همان هنگام، درست همان وقت، هم‌اندم

    لغات نزدیک just

    - jus or just - jus sanguinis - jus soli - jussive - jussoli - just

    - just (plain) folks

    - just a minute (or moment or second) !

    - just about

    - just around the corner

    - just as

    منبع مطلب : fastdic.com

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    مهدی 6 ماه قبل
    4

    بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟

    برای پاسخ کلیک کنید